سوال:در رابطه با مطلبی که در وبلاگ جواب سوالاتی..توضیحاتی در رابطه با زنا چیست؟داده بودین.سوالی ذهنم رو مشغول کرده که چطور رضایت طرفین در سکس اهمیتی نداره ولی ادای چندجمله ی عربی باعث آزاد شدن رابطه میشه.؟؟؟؟خدا اون جملات رو از دهن ما بشنوه حل میشه؟ یعنی خدا گیره همون چند تا جمله هست؟؟؟ممنون میشم با استدلال و منطقی جوابم رو بدین تا قانع بشم.
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
پاسخ شما در سه قسمت می دهم
1:اولا که رضایت طرفین در خواندن آن صیغه عربی لازم است و به زور نمی شود ان صیغه عربی را خواند2: اما قسمت دوم سوال شما که فرمودید که اون جملات عربی چه تاثیری دارد ..این جواب را در قالب یک خاطره برای شما بیام می کنم ...روزی پیر مرد روشن دلی با من صحبت می کرد او می گفت:من روزی در مجلس عقدی حاضر شدم مردم منتظر عاقد بودند و بعد چند دقیقه انتظار بلاخره عاقد آمد،در آن هنگام شخصی با حالت اعتراض به عاقد گفت:چطور می شود با خواندن دو کلمه عربی دو نفر که تا کنون با هم هیچ ارتباطی نداشته اند محرم می شودند و می توانند اعمال خاصی را با هم داشته باشند؟
عاقد به او جواب نداد رفت و عقد را خواند و هنگام خروج از مجلس رو کرد به آن شخص و چند کلمه رکیک و زشت به او گفت آن شخص بسیار نا راحت شد و گفت برای چه به من فحش می دهید عاقد گفت:شما که گفتید حرف تاثیر ندارد مگر این چند جمله که نامش فحش است در شما چه تاثیری گذاشت که شما این گونه ناراحت شدید؟ و به من اعتراض کردید! همان گونه که این کلمات در شما تاثیر گذاشت کلمات عقد هم در طرفین اثر می گذارد و بزرکترین اثر ین کلمات ایجاد رابطه عشق و علاقه بین طرفین می باشد..
انسان وقتی هنوز کلمات عقد را نخوانده است به راحتی می تواند شخص مورد نظر را مدتی نبیند ولی بعد از خواندن این کلمات عربی یک ربطه عمیق بین او و نامزدش بسته می شود احساس می کند که دل او به دل نامزدش بسته شده است و جدایی از او برایش بسیار سخت می باشد...
3:و پاسخ سوال شما در غالبی دیگر:را در ادامه مطلب بخوانید
اصولا شرع و قانون در صدد ضابطه مند کردن رفتارهای فردی و اجتماعی هستند و اعتبارات در این زمینه سنگ بنای وضع قوانین و پیاده کردن آن است . در تمامی نظام ها, حقوق بر اساس یک یا چند کلمه و یا یک مهر و امضا بر قرار می گردد. اصلا فاصله بین کفر و مسلمانی جز چند کلمه شهادتین است ؟
بنابراین نبایستی نقش کلمات و اعتبارات را اندک شمرد. صیغه ازدواج یک نوع عقد است با همه مشخصات عقدهای دیگر که حتی در ضمن آن می توان شروطی را قرار داد. و قانون نیز از آن حمایت می کند. آیا این مسئله با زنا که یک نوع رابطه بی ضابطه و بدون هیچ معیاری است برابر است ؟ کلمات که حکایت از منویات دارند نقشی اساسی در همه روابط فردی و اجتماعی ایفا می کنند - پذیرش زوجیت به واسطه عقد در حقیقت الزام طرفین به رعایت احکام و ضوابط شرعی و اعلام وفاداری به آن است و این کم چیزی نیست .
بنا بر این آنچه اساس زندگى مشترک است، توافق طرفین است که از هماهنگى خواسته هاى دو طرف حاصل مى شود. اما آیا قصد طرفین از این پیمان الزام و پایبندى بدان نیست و صرف انتخاب مقطعى و گذرا براى یک زندگى مشترک کافى است؟
هرگاه دو نفر همدیگر را براى یک زندگى مشترک انتخاب کنند تا با عشق و علاقه در کنار هم زندگى نمایند، پیمان استوار و هماهنگى آمیخته با الزام و پایبندى رخ مى دهد که از آن به تعهد یاد مى کنند. منظور از عقد این است که این پیمان و توافق استوار بماند و یک سرى آثارى حقوقى ایجاد بنماید، نه صرفا یک وعده دوستانه و اخلاقى باشد. براى آغاز زندگى مشترک باید عهدى استوار بست عهدى که به مقتضاى آن بتوان حتى حمایت قانون و دادگاه را جلب کرد. این اراده باطنى و خواست واقعى آنان امرى درونى و نفسانى است و به تنهایى اثر در جهان حقوق ندارد. براى این که توافق دو اراده ظاهر شود، به ناچار باید اعلان شود تا نیت درونى آنان روشن گردد و هنگام بروز اختلاف، بر اساس آن حکم شود.
خلاصه این که پیمان زناشویى به عقد و تعهدى براى تشکیل خانواده و التزام به عشق و وفادارى بدان مى باشد لکن آیا همه کسانى که مدعى عشق و وفادارى هستند، به راستى عاشقند؟ اگر کسى در مقطعى از زمان عاشق باشد چه دلیلى و جود دارد که تا پایان عمر و یا در ادامه زندگى نیز بدان پایبند بماند. مهم تر از همه، آیا در زندگى زن و شوهر فقط دوست داشتن آن ها نسبت به یکدیگر کافى است یا یک سلسله تعهدات و حقوق و وظایفى براى این نهاد برخاسته از عشق، ضرورى است؟
براى بیان این تعهدات و نیز امکان حمایت قانونى از آن در صورتى که یکى از طرفین عمدا یا ناخواسته قصور ورزد یا تخلف کند باید این عشق و وفادارى و انتخاب آگاهانه در قالب واژه ها که یک وسیله بیان اراده است اعلان شوند واژه ها بیانگر اراده واقعى طرفین است با توجه به نوع عقد متفاوتند، البته این امرى است اعتبارى که در هر سیستم حقوقى، شکل و قالب خاصى دارد. در شرع مقدس اسلام، پذیرش زوجیت و اعلام انتخاب دو طرف براى زندگى مشترک با عقد ازدواج صورت مى گیرد عربى بودن آن نیز، به لحاظ نظم اجتماعى خاصى است. اصولاً باید توجه داشت که عقد ازدواج، آثار مهم حقوقى دارد و مانند عقد بیع یا برخى عقود دیگر نیست که حتى معاملاتى (بده و بستان) و به صورت ساده صورت بگیرد. لذا براى نفوذ حقوقى و شرعى آن برخى محدودیتها یا تشریفات خاصى لحاظ شده است و بدون این تشریفات نفوذ شرعى و حقوقى نداشته، التزامى نیز به بار نمىآورد.
ثانیا: براى ترتب آثار شرعى و حقوقى تصمیم به ازدواج کافى نیست. طرفین تا از طریق عقد ازدواج معتبر دائم یا موقت، با یکدیگر پیوند برقرار نکنند، نسبت به همدیگر نامحرمند. این امر تنها مختص پیوند زناشویى نیست، بلکه اگر قصد خرید منزلى را هم داشته باشند قبل از خرید آن منزل و قبل از وقوع معامله آثار خرید و فروش از جمله تخلیه مسکن و... صورت نمى گیرد؟ این مسأله درباره ى پیوند زناشویى به لحاظ ویژگى هاى خاص خود تأکید و تشدید شده است، چون شرافت و حیثیت انسانى، به مراتب ارزشمندتر است و با مال مادى قابل قیاس نیست.
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید