سوال:خدا چه نیازی به دستیارانی مثل فرشته ها دارد؟ یکی مامور ابلاغ وحی به پیغمبرش، دیگری مامور قبض روح، یکی هم مامور نوشتن اعمال ما. مگر نه اینکه فرشته ها از مجردات هستند و در نهایت کمال خود خلق شده اند؟ اگر خدا برای این قبیل کار ها به آنها احتیاج ندارد پس برای چه خلق شده اند؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
تفاوت موجودات جهان آفرینش با یکدیگر موجب شده تا هستی دارای نظام و قانون باشد.بنابراین امکان ندارد هیچ یک از کارهای خداوند بدون نظام و قانون انجام گیرد. از جمله این قوانین، انجام امور هستی از راه علل و اسباب است.
در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده:خداوند نمی خواهد امور هستی را اجرا کند مگر از راه علل و اسباب؛عن ابی عبداللَّه علیه السلام انه قال: اَبی اللَّه اَنْ یَجْرِی الاَشْیاءَ اِلاَّ بِالاَشْیاءَ اِلاَّ بِالاَسْبابِ«1» همانند مغفرت پروردگار که از طریق نفوس کُمَّلین و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناهکاران میرسد و به آن شفاعت میگویند، یا مانند برنامه وحی که بدون واسطه انجام نمی گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت بر انگیخته نمیشوند.(2)
با توجه به این مقدمه میگوییم: یکی از آن علل و اسباب، خلقت و وجود ملائکه برای اداره و انجام امور جهان هستی میباشد؛با مطالعه در آیات قرآن و روایات، نظایر این را زیاد مشاهده میکنیم. علامه طباطبایی در این رابطه میفرمایند:
به طوری که از آیات قرآن کریم استفاده میشود، فرشتگان در ابداع و ایجاد موجودات از ناحیه خدای متعال و برگشتن آنها به سوی او، بین خدا و خلق واسطه هستند. وساطت ملائکه در وقت ظهور، مرگ، قبض روح، سؤال و جواب، عذاب قبر، میراندن تمام انسانها در نفخ صور، زنده کردن آنان در نفخه دوم و محشور کردن آنان، دادن نامه اعمال.، رسیدگی به حساب مردم و سوق دادن آنان به سوی بهشت یا دوزخ بسیار واضح است.آیات دالّ بر این وساطت بسیار زیاد است و احتیاجی به بیان آنها نیست؛ روایاتی که در این رابطه از ناحیه رسول خداصلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام وارد شده نیز بیش از آن است که به شمار آید.
همچنین وساطت ملائکه در مرحله تشریع دین، یعنی نازل شدن وحی، دفع شیطانها از مداخله در آن، دلگرمی و یاری دادن رسول خداصلی الله علیه وآله، تأیید مؤمنین و طلب مغفرت از خدا برای آنان نیز جای تردید و بحث ندارد.
خداوند متعال گاهی اوامر خود را به دست ایشان جاری میسازد و گاهی همان امر را بدون وساطت ملائکه انجام میدهد و این بر اساس تصادف و اتفاق نیست.اینکه خدای تعالی ملائکه را واسطه بین خود و حوادث دانسته و به عبارتی ملائکه را اسبابی معرفی کرده که حوادث از آنان صادر می شود، برای این است که این دو نوع سببیّت در طول هم هستند نه عرض هم؛ به این معنا که سبب قریب، علت پیدایش حادثه است و سبب بعید (خداوند) علت پیدایش سبب قریب است. بنابراین منافاتی ندارد، در عین اینکه حوادث را به ملائکه نسبت میدهیم به خداوند متعال هم نسبت دهیم و بگوییم تنها سبب در عالم، خدای تعالی است، چون تنها ربّ عالم اوست(3).
2: وجود خود ملائکه دارای آثار و برکات بسیار زیادی است که بدون آنها آن آثار وجود ندارد، که ما تنها به ذکر دو نمونه اکتفا میکنیم.
الف: زندیقی (بی دینی) از امام صادقعلیه السلام سؤال کرد که چرا خداوند ملائکه را موکل بندگانش قرار داده است تا اعمالش را چه به نفعش چه به ضررش بنویسند و حال آنکه خداوند خودش آگاه به اسرار و خفیّات است.
امام علیه السلام در جواب فرمود: خداوند آنها را بهکار گرفته و شاهد بر خلقش قرار داده تا بندگان وقتی که میبینند مراقبانی این چنین، همیشه با آنها هستند بیشتر مواظبت بر طاعت خداوند داشته باشند و بیشتر خود را در مقابل معصیت خدا کنترل کنند، چه بسا میشود که بندهای تصمیم جدی بر معصیتی میگیرد، ولی به یاد ملائکه میافتد، لذا مراعات میکند و خود را نگه میدارد و میگوید: خداوند مرا میبیند و نگهبانانم علیه من شهادت میدهند.(4)
ب: در جنگ بدر، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و مسلمانان به خداوند استغاثه میکردند و از او کمک میخواستند، خدا هم تعداد چند هزار تن از ملائکه را برای کمک به آنها فرستاد و این فقط به خاطر بشارت و اطمینان قلب آنها بود.(5)
3: فیض و رحمت بی منتهای الهی تمام هستی را در بر گرفته و همه موجودات به اندازه وجودشان از آن فیض و رحمت بهرهمند میشوند، چنانکه در دعای کمیل میخوانیم: "و برحمتک التی وسعت کلّ شیء".
هر چیزی که در جهان هستی استحقاق وجود یافتن و خلق شدن داشته و وجود او نسبت به عدمش رجحان داشته، فیض و رحمت خداوند شامل حالش شده است، مانند ملائکه که از شریف ترین مخلوقات الهی هستند. درود و سلام الهی بر آنان باد!
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید
منابع:
1: علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، طبع دوم، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربی، 1403 ه. ق، ص 90، روایت 15.
2::مطهری، مرتضی، عدل الهی، (مجموعه آثار ج 1)، طبع هشتم، قم، انتشارات صدرا، 1377 ه.ق، ص 258.
3:علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 20، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص 296.
4:قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 8، قم، انتشارات اسوه، ط اول 1414 ه. ق، ص 100. به نقل از بحار الانوار، ج 59 ص 180، از احتجاج طبرسی.
5:انفال، 9 و 10.