• وبلاگ : جواب سوالات
  • يادداشت : من رابطه جنسي داشته ام «الان پشيمان و عاشقم چه كنم؟»
  • نظرات : 18 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 
    سلام
    ببخشيد حدود يک سال پيش يه پسري خودشو پولدار و محصل معرفي کرد بهم و گفت ميخام دوست شم.
    منم راضي نبودم.تا اينکه گفت اگه يه روز بياي خونمون فردا مامانمو ميفرستم خاستگاريت.من باز قبول نکردم ولي اون تحديد کرد که ميرم پيش بابات و اين حرفا.خانوادمو ميشناخت.
    تا اينکه منو اغفال کرد و برد خونشون.
    يه ماه بعد هم با هزار التماس مامانشو فرستاد ولي بابام قبول نکرد.
    اونم از خداش بود.رفت و پشتشم نگاه نکرد.
    حالا از اون همه گناهي که گفتين بازم نصيب من ميشه؟
    اچن که همه زندگيمو نابود کرد يکمم خدا ميخاد اذيتم کنه؟
    الان اصلا هم به روش نمياره باهام چيکار کرده منم از ترس آبروم چيزي به خانوادم نگفتم.
    فقط تصميم گرفتم ازدواج نکنم.
    اگر هم خانوادم خواستن به زور شوهر بدن خودکشي ميکنم.
    پاسخ

    سلام عليکم ... هر چند شما مي توانستي در اين مساله مقاومت کني و به حرف هاي اون گوش ندهي و به وعده هايش اعتماد نکني ولي متاسفانه اين کار را نکردي ولي من متوجه نشدم که چه کاري بر سرت اورده است اميدوارم که برده بکارتت سالم باشد که اگر سالم باشد شما مي تواني باز هم ازدواج کني و اصلا مشکلي نيست و شما با توبه و استغفار به درگاه خداوند مورد بخشش خدا قرار خواهيد گرفت و اگر بکارتت را از دست داده ايد باز هم از رحمت خداوند نا اميد نشويد و خود را به او بسپايد اميد است که خودش طوري مقدمات را فراهم کند که ابروي شما حفظ شود و اصلا به خودکشي فکر نکنيد که اصلا راه حل خوبي نيست به فکر اين باشيد که يک جواب درست حسابي به مشکلتان پيدا کرده باشيد...ان جوان هم قطعا نتيجه عملش را خواهد ديد...