سوال:خدا چه نیازی به دستیارانی مثل فرشته ها دارد؟ یکی مامور ابلاغ وحی به پیغمبرش، دیگری مامور قبض روح، یکی هم مامور نوشتن اعمال ما. مگر نه اینکه فرشته ها از مجردات هستند و در نهایت کمال خود خلق شده اند؟ اگر خدا برای این قبیل کار ها به آنها احتیاج ندارد پس برای چه خلق شده اند؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
تفاوت موجودات جهان آفرینش با یکدیگر موجب شده تا هستی دارای نظام و قانون باشد.بنابراین امکان ندارد هیچ یک از کارهای خداوند بدون نظام و قانون انجام گیرد. از جمله این قوانین، انجام امور هستی از راه علل و اسباب است.
در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده:خداوند نمی خواهد امور هستی را اجرا کند مگر از راه علل و اسباب؛عن ابی عبداللَّه علیه السلام انه قال: اَبی اللَّه اَنْ یَجْرِی الاَشْیاءَ اِلاَّ بِالاَشْیاءَ اِلاَّ بِالاَسْبابِ«1» همانند مغفرت پروردگار که از طریق نفوس کُمَّلین و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناهکاران میرسد و به آن شفاعت میگویند، یا مانند برنامه وحی که بدون واسطه انجام نمی گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت بر انگیخته نمیشوند.(2)
با توجه به این مقدمه میگوییم: یکی از آن علل و اسباب، خلقت و وجود ملائکه برای اداره و انجام امور جهان هستی میباشد؛با مطالعه در آیات قرآن و روایات، نظایر این را زیاد مشاهده میکنیم. علامه طباطبایی در این رابطه میفرمایند:
به طوری که از آیات قرآن کریم استفاده میشود، فرشتگان در ابداع و ایجاد موجودات از ناحیه خدای متعال و برگشتن آنها به سوی او، بین خدا و خلق واسطه هستند. وساطت ملائکه در وقت ظهور، مرگ، قبض روح، سؤال و جواب، عذاب قبر، میراندن تمام انسانها در نفخ صور، زنده کردن آنان در نفخه دوم و محشور کردن آنان، دادن نامه اعمال.، رسیدگی به حساب مردم و سوق دادن آنان به سوی بهشت یا دوزخ بسیار واضح است.آیات دالّ بر این وساطت بسیار زیاد است و احتیاجی به بیان آنها نیست؛ روایاتی که در این رابطه از ناحیه رسول خداصلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام وارد شده نیز بیش از آن است که به شمار آید.
همچنین وساطت ملائکه در مرحله تشریع دین، یعنی نازل شدن وحی، دفع شیطانها از مداخله در آن، دلگرمی و یاری دادن رسول خداصلی الله علیه وآله، تأیید مؤمنین و طلب مغفرت از خدا برای آنان نیز جای تردید و بحث ندارد.
خداوند متعال گاهی اوامر خود را به دست ایشان جاری میسازد و گاهی همان امر را بدون وساطت ملائکه انجام میدهد و این بر اساس تصادف و اتفاق نیست.اینکه خدای تعالی ملائکه را واسطه بین خود و حوادث دانسته و به عبارتی ملائکه را اسبابی معرفی کرده که حوادث از آنان صادر می شود، برای این است که این دو نوع سببیّت در طول هم هستند نه عرض هم؛ به این معنا که سبب قریب، علت پیدایش حادثه است و سبب بعید (خداوند) علت پیدایش سبب قریب است. بنابراین منافاتی ندارد، در عین اینکه حوادث را به ملائکه نسبت میدهیم به خداوند متعال هم نسبت دهیم و بگوییم تنها سبب در عالم، خدای تعالی است، چون تنها ربّ عالم اوست(3).
2: وجود خود ملائکه دارای آثار و برکات بسیار زیادی است که بدون آنها آن آثار وجود ندارد، که ما تنها به ذکر دو نمونه اکتفا میکنیم.
الف: زندیقی (بی دینی) از امام صادقعلیه السلام سؤال کرد که چرا خداوند ملائکه را موکل بندگانش قرار داده است تا اعمالش را چه به نفعش چه به ضررش بنویسند و حال آنکه خداوند خودش آگاه به اسرار و خفیّات است.
امام علیه السلام در جواب فرمود: خداوند آنها را بهکار گرفته و شاهد بر خلقش قرار داده تا بندگان وقتی که میبینند مراقبانی این چنین، همیشه با آنها هستند بیشتر مواظبت بر طاعت خداوند داشته باشند و بیشتر خود را در مقابل معصیت خدا کنترل کنند، چه بسا میشود که بندهای تصمیم جدی بر معصیتی میگیرد، ولی به یاد ملائکه میافتد، لذا مراعات میکند و خود را نگه میدارد و میگوید: خداوند مرا میبیند و نگهبانانم علیه من شهادت میدهند.(4)
ب: در جنگ بدر، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و مسلمانان به خداوند استغاثه میکردند و از او کمک میخواستند، خدا هم تعداد چند هزار تن از ملائکه را برای کمک به آنها فرستاد و این فقط به خاطر بشارت و اطمینان قلب آنها بود.(5)
3: فیض و رحمت بی منتهای الهی تمام هستی را در بر گرفته و همه موجودات به اندازه وجودشان از آن فیض و رحمت بهرهمند میشوند، چنانکه در دعای کمیل میخوانیم: "و برحمتک التی وسعت کلّ شیء".
هر چیزی که در جهان هستی استحقاق وجود یافتن و خلق شدن داشته و وجود او نسبت به عدمش رجحان داشته، فیض و رحمت خداوند شامل حالش شده است، مانند ملائکه که از شریف ترین مخلوقات الهی هستند. درود و سلام الهی بر آنان باد!
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید
منابع:
1: علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، طبع دوم، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربی، 1403 ه. ق، ص 90، روایت 15.
2::مطهری، مرتضی، عدل الهی، (مجموعه آثار ج 1)، طبع هشتم، قم، انتشارات صدرا، 1377 ه.ق، ص 258.
3:علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 20، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص 296.
4:قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 8، قم، انتشارات اسوه، ط اول 1414 ه. ق، ص 100. به نقل از بحار الانوار، ج 59 ص 180، از احتجاج طبرسی.
5:انفال، 9 و 10.
سوال:حاج آقا یه سوال بی زحمت درباره ی سبک شمردن که نه یه راه حل بدهید
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم علت کاهلی انسان در نماز این است که به ارزش این عمل عبادی پی نبرده است و اگر همان طور که به اهمیت مادیات پی برده به اهمیت نماز هم پی می برد در مورد این عباد کاهلی نمی کرد من در این جا اهمیت نماز از چند جنبه را مورد برسی قرار می دهم ان شاالله که نافع باشد...
روح انسان، خدایی و از دیار ملکوت است و وجودِ حقیقی او قدسی و از عالم بالاست؛ بنابراین روح نیز مانند تن انسان، نیازمندِ منزل و پناهگاهی است که با آرام گرفتن در آن، غبار خستگی و تیرگی برخاسته از تعلّقات مادّی را از چهره خویش بزداید و نشاط و شادابی ملکوتیِ نخستین خویش را بازیابد. جان انسان افزون بر آرامش، به غذایی نیاز دارد که انرژیهای از دسترفته خود را بازگرداند و کاستیهای پیش آمده را جبران کند .
اگر جسم انسان، گاهی برای زدودن آلودگی ها به شستشو نیاز دارد، روح آدمی نیز به شستشو نیازمند است که آلودگیِ گناه را از خود بزداید. اگر جسم انسان سری دارد که مرکزِ فرماندهی و عمودِ خیمه بدن است و بدون آن، بدن نمی تواند لحظهای سر پا بایستد و زندگی کند،« دینِ انسانِ مؤمن» نیز سری دارد که با آن زندگی خود را استمرار میبخشد و با ستون آن، خیمه دین خود را برمی افرازد.
برای رسیدن به اینها و پرواز به عالم بالا و عروج به آسمانهای فضیلت و قرب به خدا، بهترین وسیله «نماز» است. این برداشت ها و نکته ها برگرفته از آموزه های روشن قرآن کریم و سخنان روحنواز پیامبر اسلام و خاندان پاک اوست؛ چنانچه بخش اندکی از سخنان پرشمار پیامبر درباره نماز چنین است:
«اَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤمِنِ1؛ عروجگاه مؤمن، نماز است».« ألصلاةُ عَمودُ الدینِ2؛ نماز ستون دین است ».« إنَّما مَوضِعُ الصلاةِ مِنَ الدِّینِ کَمَوضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ3؛ جایگاه نماز نسبت به دین مانند جایگاه سر است نسبت به بدن»
«...وَ حَبَّبَهُ إلیَّ کَما حبَّبَ إلی الجایعِ الطَّعامَ و إِلی الظَّمآنِ أَلماءَ و إِنَّ الجایعَ إِذا أَکَلَ الطَّعامَ شبعَ و الظَّمآنَ إِذا شَرَبَ الماءَ روی وأنا لا أشبَعُ مِنَ الصَّلاه4؛ خداوند علاقه به نماز را به من چشاند؛ همانند علاقه گرسنه به غذا و تشنه به آب. گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر می شود؛ اما من از نماز سیر نمی شوم»
در این دنیای پر هیاهوی مادّی و پوشیده از اسباب اندوه و نگرانی، برای شادابی روح و زدودن کدورتها از چهره جان و نشاط و سرزندگی آن و زانو نزدن در برابر مشکلات و مقاومت در برابر آنها، باید به آغوش نماز پناه ببریم و از آن کمک بجوییم:« وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ5؛ از صبر و نماز کمک بگیرید». نماز، انسان را به رحمت وسیع خداوند می رساند و این رحمت گسترده، برکات وسیعی را نصیب او میکند. امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ با اشاره به این حقیقت، میفرماید: « لو یعلم المصلی ما یغشاه من الرحمه لما رفع رأسه من السجود؛ اگر نمازگزار میدانست [در حال نماز] چه رحمتی [از خداوند] او را فرا میگیرد، سر از سجده بر نمیداشت.6» ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/8/4 :: ساعت 10:11 عصر)
سوال:چرا خدا به نماز ما احتیاج داره که اگر نماز رو نخونی گناه میکنی؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست خوبم ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید امیدوارم که همیشه سالم باشید علت این که خداوند نماز را برای ما واجب کرده است به خاطر این نیست که خداوند به نماز ما نیازی دارد بلکه خداوند بینیاز و غنی است و نیازی به عبادت و نماز ما ندارد اما خداوند رحیم و حکیم نماز را برای بهره مندی انسانها قرار داده است زیرا:ما انسانها فقیر و محتاج هستیم و باید با ارتباط با خدای بی نیاز و مبدأ قدرت وکمال نیاز خود را برطرف کنیم چنانچه لامپ ها با ارتباط با منبع انرژی، نور میگیرند و نورافشانی میکنند. در این جا به طور کامل به فلسفه نماز می پردازم ان شاالله که برای شما و همه دوستان مفید باشد خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گوید: «نماز انسان را از زشتیها و منکرات بازمىدارد» (ان الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنکر).
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مىاندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منکر است.
انسانى که به نماز مىایستد، تکبیر مىگوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مىشمرد، به یاد نعمتهاى او مى افتد، حمد و سپاس او مى گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مىستاید، به یاد روز جزاى او مىافتد، اعتراف به بندگى او مى کند، از او یارى مى جوید صراط مستقیم از او مى طلبد، و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مىبرد (مضمون سوره حمد).
بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مىشود.
براى خدا «رکوع» مى کند، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مى نهد، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربینى ها را فراموش مى کند.
شهادت به یگانگى او مىدهد گواهى به رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله مىدهد.
بر پیامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى برمىدارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد مىکند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب مىشود.
بقیه در ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/8/2 :: ساعت 7:56 عصر)
سوال:هنگام وضو گرفتن چه قسمت از وضو باید نیت گفته بشه مثلا من دیدم یکی قبل از اینکه وضو رو شروع کنه نیت میکنه ولی یکی دیگه وقتی روی دست راست و چپ آب میکشه نیت میکنه این منو به شک میندازه باید چیکار کنم اصلا نیاز به نیت هست؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم ..ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید امیدوارم همیشه موفق باشید در مورد وضو باید عرض کنم که یکی از شرایط وضو نیت است اون هم به شرحی که خدمت شما می نویسم:البته این مساله به نظر آیت الله مکارم شیرازی می باشد و احتمالا مراجع دیگه هم نظرشون همین باشه
مسأله 304ـ شرط هفتم آن است که وضو را به قصد قربت یعنی برای خدا انجام دهد، بنابر این اگر به قصد ریا و خودنمایی یا برای خنک شدن بدن و مانند آن بگیرد باطل است، ولی اگر تصمیم قطعی دارد که برای اطاعت فرمان خدا وضو بگیرد در ضمن می داند خنک هم می شود، ضرری ندارد.
مسأله 305ـ لازم نیست نیّت را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، همین اندازه کافی است که اگر از او بپرسند چه می کنی؟ بداند وضو می گیرد.
سوال دوم:هنگام لباس شستن واسه این که لباسا طاهر بشه باید حتما صلوات فرستاده بشه؟؟؟ یا نیازی به صلوات نست؟
جواب:نیازی به صلوات نیست
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
سوال:من یه دوستی دارم که همین دیروز به من می گفت به دین مثل یه ابزار واسه پول در آوردن نگاه می کنه،منم گفتم همون بهتر که این دینو نداشته باشه،بعد پرسید گناه یعنی چی؟! گفتم هرچی که مخالف کلام خدا،عقل و دل باشه بعد گفت قرآن شاید توهمات محمد باشه!راستش تنها جوابی که تونستم بدم این بود که اگه نباشه پس خدا چه بزرگه که مظلومانه به احمق بدبینی مث تو اجازه زندگی داده....اشتباه کردم؟!آخه من چه جوری بهش ثابت کنم؟!
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی ممنون از این که به وبلاک راه فضیلت تشریف آوردید و سوال خود را با این وب در میان گذاشتید ان شاالله که بتوانم خدمت گزار خوبی باشم در این جا شما به سوالات متعددی اشاره کردید که من به مورد آخر که همان قرآن و این که آیا توهم است یا معجزه پاسخ می دهم.
در این که قرآن معجزه است کسی شک ندارد و حتی بسیاری از اندیشمندان غرب و شرق به این واقعیت اذعان دارند ابتداء چند جمله از گفته هاى بزرگان و حتى کسانى که متهم به مبارزه با قرآن هستند، درباره عظمت قرآن نقل مىنمائیم:
1- ابوالعلاء معرّى (متهم به مبارزه با قرآن) مىگوید:
«این سخن در میان همه مردم- اعم از مسلمان و غیر مسلمان- مورد اتفاق است که کتابى که محمّد صلى الله علیه و آله آورده است، عقلها را در برابر خود مغلوب ساخت و تاکنون کسى نتوانسته است مانند آن را بیاورد، سبک این کتاب با هیچیک از سبکهاى معمول میان عرب، اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع کاهنان شباهت ندارد.امتیاز و جاذبه این کتاب به قدرى است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگران قرار گیرد همچون ستارهاى فروزان در شب تاریک مى درخشد!»
2- ولید بن مغیره مخزومى
مردى که به حسن تدبیر در میان عرب شهرت داشت و براى حل مشکلات اجتماعى از فکر و تدبیر او در زمان جاهلیت استفاده مىکردند، و به همین جهت او را «ریحانه قریش» (گل سرسبد آنها!) مى نامیدند.
پس از اینکه چند آیه از اول سوره «غافر» را از پیغمبر شنید در محفلى از طائفه بنى مخزوم حاضر شد و چنین گفت:
«به خدا سوگند از محمّد سخنى شنیدم که نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پریان وان له لحلاوة، و ان علیه لطلاوة و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق، و انه یعلو ولایعلى علیه»: «گفتار او شیرینى خاص و زیبائى مخصوصى دارد، بالاى آن (همچون شاخههاى درختان برومند) پرثمر، و پائین آن (مانند ریشههاى درختان کهن) پرمایه است، گفتارى است که برهمه چیز پیروز مىشود و چیزى بر آن پیروز نخواهد شد» «1».
3- کارلایل- مورخ و دانشمند معروف انگلیسى درباره قرآن مى گوید:
بقیه در ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(شنبه 90/7/23 :: ساعت 8:59 عصر)
سوال:آدمی که از این عالم خسته شده و خودشو بی هدف میدونه و از همه بریده چه باید کنه ؟؟؟ بهم نگید که اینا دراثر گناه و این حرفاست میدونم اینو ... به هر حال دیگه ... آدمای این دنیا انگار چاره ای ندارن جز اینکه از تنهایی بپوسن ... بااین فکر که خدا آدم رو تنها گذاشته چه باید کرد ؟؟؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که وبلاک راه فضیلت را برای طرح سوال خود انتخاب کردید از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم امیدوارم که همیشه سلامت و شاد باشید و این حالت های زود گذر در شما باقی نماند.
علت های نا امیدی و خستگی از این دنیا:
1:یکی از علل یأس و ناامیدی مشکلات و حوادث گوناگونی است که گاهی بطور عادی و معمولی بوده و نیز برخی مواقع مشکلات و حوادث ساخته و پرداخته عملکردهای خود افراد می باشد ولی خود را بی تقصیر انگاشته و همه فراز و نشیبها را برخاسته از امور دیگری می دانند.حوادث و مشکلات دو گونه اند،برخی چنانکه اشاره شد محصول عملکرد خود انسان هستند.آثار و نتایج بعضی از اعمال انسان در همین دنیا ظاهر می شود:«از کوزه همان برون تراود که در اوست»تنها راه صحیح مواجه با این مشکلات و حل آن ها خود شناسی و کشف عوامل درونی آن ها است
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(سه شنبه 90/7/19 :: ساعت 7:56 عصر)
سوال:سؤال من در مورد حجابه:آیا زنانی که در کشورهای اروپایی یا آسیایی زندگی می کنند و هیچکدام حجاب ندارند هم مثل زنان مسلمان ایرانی در قیامت مجازات می شوند و یا اینکه به دلایل اعتقادی و فرهنگی با آنان چنین برخورد نمی شود اگرآنان مجازات م یشوند از عدالت خدایی دور است زیرا در مذهب و فرهنگ آن ها حجاب اجباری نیست.واگر مجازات نمی شوند باز هم از عدالت خدا دور است که چرا بین بنده هایش تفاوت گذاشته یعنی یکی به خاطر حجاب مجازات می شود و دیگری نمیشود .آیا جوابی برای این سؤال دارید که مرا قانع کند
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله عاقبت همه ما ختم بخیر شود در مورد سوال شما باید عرض کنم که اولا حجاب از ملزمات دین اسلام است و اگر بحث دین حل شود سوال شما هم حل خواهد شد
مردمى که به دین اسلام ایمان نیاورده اند،دو گروه اند:
1- گروهى که اصطلاحاً به جاهل مقصر و کافر معروفند. یعنى اسلام به آن ها رسیده و به حقانیت آن پى برده اند اما با لجاجت و سرکشى حاضر به پذیرش حق نیستند،که این گروه مستحق عذاب و خلود در آتش اند.و اگر حجاب هم نداشته باشند اولا به خاطر دین نداشتن به جهنم می روند و حجاب هم فرع دین است
2- گروهى که اصطلاحاً به جاهل قاصر معروفند،یعنى یا اسلام و پیام آن به آن ها نرسیده و یا بسیار ناقص و غیر واقعى به آن ها عرضه شده است به قسمى که اسلام را در ردیف ادیان هند و چین و حداکثر،یهودیت و مسیحیت مى پندارند، چنین افرادى به خاطر صداقت در دین و آیین خود اهل نجات مى باشند.
و اگر زنان مسلمان به خاطر حجاب نداشتن مجازات می شوند به خاطراین است که حقیقت به آن ها رسیده و آن ها مراعات نکرده اند و این اصلا با عدالت خداوند منافاتی ندارد
جواب تفصیلى در ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/7/11 :: ساعت 7:2 عصر)
سوال:خیلی توبه می کنم ولی بازم به گناه برمی گردم .لطفا یک کم راهنماییم کنین.
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست خوبم ممنون که به وبلاک راه فضیلت تشریف آوردید و ممنون از این که سوال خود را با این وبلاک در میان گذاشتید امیدوار که همیشه موفق و سالم باشید و ان شاالله بتوانید گناه را ترک کنید و البته دعا کنید که ما هم بتوانیم گناه را واقعا ترک کنیم...در پاسخ شما باید عرض کنم :
دستور العمل زیر براى ترک گناه مفید است.
1- ترک زمینه گناه:این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلًا هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود.همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرماید:نگاه کردن به نامحرم تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت دراز مدتى را در دل به ارث بگذارد«1»
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل گوش:باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و.
ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند،در واقع دشمن هستند و باید از آ نها پرهیز کرد.
از امام سجاد (ع) نقل شده:حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده:کذاب، گناه کار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»«2»
ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاینرو هر چه بیشتر و دقیق تر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید.این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق انسان اراده عمل می کند و بعد خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
اشتغال به برنامه شبانه روزى:حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند.در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند همان گونه که از امیر المومنین این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:براستى و حقیقت که این نفس انسانى پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد و به کارى نگمارد نفس او را به سمت گناهان مى کشاند»«3»
روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کمرنگ مى شود. همان گونه که از امام صادق علیه السلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند،«4»
و مفهوم این سخن زیبای امام این است اگر شکم بر نشود طغیان نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولًا: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
ورزش:هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلًا از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
فکر مرگ:این یکى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین مى برد و یا کم مى کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. همان گونه که از امیر المومنین این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند: یاد کنید مرگ را،درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایى ها را»«5»
یاد مرگ یکی از عواملی است که در خود سازی بسیار موثر است،یاد مرگ شهوت های نفسانی را از بین می برد و رشه های غفلت را قطع می کند و آتش حرص و طمع را خاموش می سازد و دنیا را در نظر انسان کوچک می کند.و در واقع بهترین موعظه کننده برای انسان یاد آوری مرگ می باشد همان گونه که وجود نازنین نبی گرامی اسلام می فرماید:مرگ بهترین پند دهنده و واعظ است«6»آنچه که بسیار مهم است این است که اولًا این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه روزى نیم ساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این
فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلًا یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباورانید که همه این ها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مى بخشد که هر چه دقیق تر به آن عمل شود .
کتب زیر سفارش مىشود:
1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینى)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدى.
2- سلوک معنوى، تدوین و ویرایش: آقاى اکبر اسدى.
3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح یزدى.
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع در ادامه مطلب...
نویسنده: سجاد(جمعه 90/7/8 :: ساعت 8:23 عصر)
سوال:دلم گرفته زیاد دوست دارم زود تر بمیرم میخوام بدونم شما که طلبگی خوندی نمیدونی به کدوم گناه من باید مریض باشم؟من نه مال مردم خورم نه گناه کبیره کردم نا نامردم؟چرا باید ام اس بگیرم چرا خدا ادمای پست و راحت میزاره اون وقت من خدا میدونه الان که دارم اینو مینویسم دارم گریه میکنم ..چرا؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که به وبلاک راه فضیلت تشریف آوردید و ممنون از این که سوال خود را با این وبلاک در میان گذاشتید قبل از پاسخ دادن به سوال شما از خداوند مهربان می خواهم که مریضی شما را شفا بدهد.
اولا که تمام علت مریض شدن انسان ها گناه نیست.گاهی مریضی ها ناشی از سوء تغذیه است،گاهی ناشی از رعایت نکردن بهداشت است و انواع و اقسام علت های فراوان و یکی از علت هایش هم به خاطر گناه کردن می باشد.مثلا پر خوری کردن نوعی اسراف می باشد و اسراف هم نوعی گناه است و باعث بیماری همان گونه که رسول گرامی اسلام این گونه می فرماید:هر کس کم بخورد، سالم مىماند و هر کس زیاد بخورد تنش بیمار مىشود و قساوت قلب پیدا مى کند«1»
یا مانند نوشیدن شراب که گناه بزرگی می باشد و باعث بسیاری از مریضی ها می باشد ..
و البته یکی از علت های مریضی هم امتحان خداوند می باشد همان گونه که خداوند در سوره مبارکه بقره می فرماید:البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى و بینوایى و بیمارى و نقصان در محصول مى آزماییم. و شکیبایان را بشارت ده.کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند:ما از آن خدا هستیم و به او باز مى گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند«2»
و مریضی علت های دیگری هم دارد مانند بالا رفتن درجه انسان مانند حضرت ایوب عیله السلام که یکی از پیامبران الهی بود و بدون این که گناهی کرده باشد به مریضی سختی مبتلا شد و انواع و اقسام بلاها بر سرش آمد و این ها نشان ا ز این می دهد که همه مریضی ها به خاطر گناه نیست
همه ما در این دنیا مسافر هستیم و دیر یا زود به جهان آخرت خواهیم رفت،و خوش به حال کسی که با کوله باری از توشه و خیرات وارد جهان آخرت که جایگاه اصلی ما است وارد شود و شخصی که به مریضی مبتلا می شود در مقابل درد کشیدن و محروم شدن از برخی از نعمت ها اجر بالایی می برد
همان گونه که از نبی گرامی اسلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:ناله مریض تسبیح،فریادش تهلیل«گفتن لا اله الا الله»، خوابیدنش در بستر عبادت و غلطیدنش از پهلویی به پهلوی دیگر در حکم جنگ با دشمنان خدا است.او میان مردم راه می رود در حالی که گناه با او نیست
و شخص مریض آن چنان نزد خداوند اجر و مزد دارد که خداوند به کسی که به او خدمت کند ثواب های بالایی را می دهد همان گونه که از رسول گرامی اسلام این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:هر که غذای دلخواه مریضی را به او بخوراند خدا از میوه های بهشت به او خواهد خوراند
و باز از حضرت این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:
کسی که جهت رفع حاجت مریض تلاش کند گناهان او فرو می ریزد; خواه حاجت او را برآورد و خواه از عهده آن برنیاید.
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:َمنْ قَلَّ طَعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَنْ کَثُرَ طَعْمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسا قَلْبُهُ؛«نهج الفصاحه حدیث شماره 2292»
2:وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ...أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ «سوره بقره آیه 155 تا 157»
سوال:من شراب خورده ام لطفا وضعیت نماز من چگونه است؟نماز نخوانم چون شنیده ام تا 40 روز پذیرفته نمی شود و...
نتیجه تحقیق نویسنده وبلام راه فضیلت:
سلام علیکم ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید در مورد سوال شما باید عرض کنم که :شراب خوری از گناهان بزرگ است، اما شما برای نماز و روزه مشکلی ندارید.
این تصور که شرابخوار تا چهل روز نماز ندارد و یا نماز خواندن هیچ فایدهای ندارد، صحیح نیست،
آنچه در روایات آمده،این است که تا چهل روز نماز شرابخوار مورد قبول الهی قرار نمیگیرد . بین نماز صحیح و نماز (مورد قبول خداوند) فرق است ممکن است کسی شراب هم نخورده باشد ولی مثلا حضور قلب نداشته باشد و نمازش مورد قبول واقع نشود و...کسی که شراب خورده، موظف است که نمازش را بخواند، همان گونه که اگر مرتکب گناه دیگری مانند غیبت و تهمت شده باشد، مانع از آن نیست که عبادات دیگر را انجام دهد .
البته چنانچه جایی از بدن یا لباسش به واسطه شراب نجس شده باشد، باید پیش از نماز بشوید .اثر روحی و روانی شرابخواری تا مدّتها باقی میماند. با خوردن شراب روح انسان پاکی خود را از دست می دهد . شرابخواری موجب عدم قبولی نماز میشود، اگر چه در ظاهر نماز صحیح است و واجب شرعی خود را انجام داده است ، مگر اینکه توبه نماید و اثر گناه را از روان خود پاک کند.بنابراین اگر توبه نمایید نه تنها نمازتان صحیح است، بلکه می تواند مورد قبول خداوند نیز قرار گیرد، زیرا توبه گناه وآثار گناه را می شوید و پاک می کند.علی(ع) فرمود:
کسی که مست کننده بنوشد، تا چهل شبانه روز نمازش قبول نمیشود.«1»پیامبر(ص) فرمود: اگر در آن چهل روز بدون توبه بمیرد، خداوند او را از آب های جوشان جهنم خواهد نوشانید «2»
گناه از هر نوع که باشد، مانع قبولی اعمال انسان می شود .در مورد شراب که تا 40 روز بیان شده ، شاید به خاطر آن است که تأثیر آن در روح و روان انسان تا 40 روز باقی می ماند. در این چهل روز اگر چه خواندن نماز و گرفتن روزه و عبادات دیگر از او رفع تکلیف می کند و از گردن او ساقط می شود، اما مانع قبولی و ثواب و پاداش برای اعمال او می شود. مگر اینکه توبه نمایید و اثر آن گناه را با توبه از بین ببرد.بسیاری از گناهان می تواند مانع قبولی اعمال انسان شوند.بهترین چیزی که می تواند اثر گناه را پاک کند، توبه به درگاه خدا و لطف و رحمت و بخشایش خدا است.
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:منشربالمسکر لم تقبل صلوته أربعین یوماً و لیله« بحارالانوار ، ج79، ص 138»
«بحار الانوار ج 79 ص ص 131»