سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 982663 | بازدیدهای امروز: 16| بازدیدهای دیروز: 40
درباره خودم

جواب سوالات
سجاد
لطفا سوال خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت مطرح کنید..و در این جا پاسخ سوال خود را ببینید: آدرس وبلاک راه فضیلت: http://tavasool.parsiblog.com/
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات
لینک های دوستان
اشتراک
 

 

سوال: سلام حاج آقا-من دختری 23 ساله مجرد و محصل هستم -به ظاهر خیلی محجبه و مذهبی هستم -
حدود 2ساله با پسری دوست شده بودم -پنهانی -کسی نمیدونه -رابطه ما طوری شد که به رابطه جنسی رسیدیم -احساس گناه کردم -به اون آقا گفتم نمیخوام گناه کنم ولی گفت محرمیت می خونیم -نمیدونم درست بود یا غلط محرمیت خوندیم و رابطه رو ادامه دادیم-تا اون آقا رفت شهر خودشون و  ازدواج کرد-بعدها کم شد رابطمون و یه روز بهم گفت دیگه نمیخوام رابطه داشته باشیم بیا توبه منیم ودیگه رابطه نداشته باشیم .اوایل محرم بود
توبه کردم -خیلی گریه کردم -ولی خیلی به هم ریختم حاج آقا -عجیب دلتنگشم-دوسش دارم -ولی واقعا دیگه نمیخوام گناه کنم-کمکم کنید -شما رو به خدا -دارم دیوانه میشم-حداقل بگید چطوری بی خیال بشم و دیگه بهش فکر نکم
هر چه می کنم نمی توانم به کسی دل ببندم و از هیچ خواستگاری خوشم نمی اید و نمی توانم او را فراموش کنم ، و نمیتوانم خاطرات ، اسم و تصویر صورتش و حتی مسائل جنسی را فراموش کردم  و با هر خواستگاری که تا حدی پیش می روم می ترسم دچار زنای ذهنی بشوم چون در قلبم کسی دیگر است ..

پاسخ نویسنده وبلاک راه فضیلت و معراج:
یکی از آثار عشق و علاقه زیاد موجب می‌شود که انسان احساس کند معشوق همیشه کنار او است و نمی تواند از آن دل بکند اما در حقیقت چنین نیست و خیال و توهم است، اما توهم و پندار ریشه در یک حقیقت بسیار عالی و ارزشمند دارد، و آن اینکه یکی وجود دارد که همیشه ما را می‌بیند و در هر حال مراقب ما است و هیچ لحظه‌ای از او غایب نیستیم، خواه به فکر او باشیم یا نباشیم و او کسی جز خداوند بزرگ نیست.
احساس‌تان اگر چه یک احساس کاذب است و به نوعی از اصل خود منحرف شده،‌ اما نشان از یک حقیقت بسیار عالی و ارزشمند دارد.
آیا به خداوندی که هر لحظه کنار تو است و تو را می‌بیند و هیچ کاستی و کمبودی ندارد و همه زیبایی‌ها از او است و خود زیبای مطلق است،‌ چنین عاشق و شیفته شده‌ای؟!
واقعاً چه ارزشمند و عالی است، کسی خدا را این گونه ببیند و احساس کند که هر لحظه و هر آن او را می‌بیند و حضور خداوند را لمس کند.
به نظر می‌رسد خودتان نیز متوجه این مسئله شده‌اید که احساس‌تان به جهت علاقه شدید به فرد مورد نظر است. عشق و علاقه شدید، حکم عقل را کم‌فروغ و بی‌اثر نموده، به گونه‌ای که تصور می‌کنید همه جا شما را می‌بیند و حضورش را در همه جا احساس می‌کنید. به همین خاطر برای فراموش کردن او با ما مشاوره کرده‌اید. ما نیز ابتدا از شما می‌خواهیم که تأمل کنید چرا چنین گرفتار عشق شد‌ه‌اید و با خودتان خلوت نمایید و وسوسه‌های شیطانی یا نفس اماره را از خود دور نمایید و به خود بگویید که چگونه چنین اسیر عشق شده‌اید که فکر می‌کنید او همه جا حاضر است؟ او که انسانی است با همه کاستی‌ها و عیب‌ها، اما چگونه نتوانستید این گونه عاشق خدایی شوید که همه جا حضور دارد و همه هستی ما از اوست؟
در ضمن برای بهتر فراموش کردن او، راه‌های عملی لازم است که به آنها توجه کرده و عمل نمایید.
1ـ دراولین فرصت مناسب ازدواج کنید، چون ازدواج به نیازهای عاطفی شما پاسخ مثبت می دهد.
2ـ یک رشته فعالیت های ذوقی، هنری، فکری و عملی در زندگی قرار دهید تا بتواند فکرتان را از او منصرف نماید.
3ـ به فعالیت های ورزشی اهمیّت دهید، چون این نوع فعالیت ها، دریچه ای برای خروج فشارهای ناشی از تراکم انرژی انباشتة شما محسوب می شود.
4ـ اوقات فراغت را با کارهای متنوع پر کنید تا کم تر به او فکر کنید.
با ایجاد اشتغال فکری و ذهنی یا بدنی و فیزیکی از بیکاری اجتناب کنید. با مشغول ساختن خویش به مطالعه کتابهای درسی و غیر درسی، فکری و استدلالی مانند ریاضیات، فلسفه و منطق، یا مطالعه کتابهای ادبی(شعرو داستان) همچنین با حفظ آیات قرآن یا اشعار مفید، ذهن خود را از آن «سوژه» منحرف سازید. پرداختن به کارهای بدنی و فیزیکی به خصوص ورزشهای پرجنب و جوش و دسته جمعی یا شرکت در مجامع عمومی نظیر کلاسهای علمی و آموزشی، دینی و مذهبی، هنری و ادبی، راهکارهای مفیدی هستند برای فراموشی تدریجی آن سوژه.
5ـ طریق مهم فراموشی دوستتان، جایگزین کردن عشق حقیقی (که عشق به خدا است) به جای عشق مجازی می باشد. جز خدا هیچ موجودی قابلیت معشوق بودن را ندارد. معشوق مجازی (غیر خدا) هر کس باشد، خالی از عیب و نقص نیست. پس باید عاشق کسی شد که فنا ناپذیر و ابدی و صاحب همة کمالات است، او پروردگار است.
اگر انسان عشق به خدا داشته باشد، دیگر گمشده ای ندارد و دچار اضطراب و نگرانی نخواهد شد، چون احساس می کند تکیه گاه مطمئنی دارد. رابطة خود را با خدا زیاد کنید و با دعاها و عبادت ها و تلاوت قرآن با خدا ارتباط داشته باشید تا احساس آرامش کنید.
6- از تنهایی پر هیز کنید.
شیطان در تنهایی بسیاری افراد به خصوص جوانان، همدم آنان است و با حضور فعال و وسوسه انگیز خویش در ذهن و خیالشان آنان را اسیر و گرفتار دام خویش می‌سازد، از این رو باید از هر گونه تنهایی، در هنگام خوابیدن، درس خواندن و مطالعه کردن، در جایی ماندن و قدم زدن و به طور کلی هر گونه تنهایی دوری کنید.
8- از حق تعالی و اولیای الهی استمداد بطلبید.
یکی از موثرترین راهها یاری جستن از حق تعالی و درخواست فروتنانه و عاجزانه از او و توسل به اولیای الهی علیه السلام به خصوص توسل و ارتباط قلبی با حضرت بقیه ا...(ارواحنا فداه) است که می توانی این مشکل و هر مشکل دیگری را با آن حل کنی.
اشتغال ذهن به امری واهی و غیر مقدس از وسوسه های شیطان است. برای رفع وسوسه‌های شیطان و دور ساختن او از ذهن و وهم، در روایات منقول از معصومین(علیهم السلام) دستورهایی رسیده است که در زیر به ذکر یک دستور بسنده می کنیم:
مردی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از وسوسه شیطان شکایت کرد که ذهن او را به امری مشغول می‌سازد. حضرت فرمود: مکرر بگو: « توکلت علی الحی الذی لایموت، والحمدلله الذی لم یتخذ ولداً، ولم یکن له شریک فی الملک، و لم یکن له ولیٌ من الذل و کبره تکبیراً» آن مرد پس از مدتی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: به دستور شما عمل کردم، خداوند وسوسه مرا برطرف کرد. (1)
پی نوشت ها:
1. میزان الحکمة ج4 ص3526
لطفا سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک معراج یا راه فضیلت برای ما بنویسید




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 91/9/29 :: ساعت 6:32 عصر)

سوال:کسی که نماز رو سبک می شماره چطور میشه هدایت کرد؟
راه های هدایت و جذب دیگران به نماز:
بیان اهمیت نماز: مطمئنا کسانی که به نماز کم اهمیتی می کنند و گاهی آن را می خوانند و گاهی نمی خوانند به خاطر این است که این افراد از فضیلت نماز بی اطلاع می باشند اگر می دانستند که نماز باعث از بین رفتن و ریزش گناهان می شود هیچ گاه آن را ترک نمی کردند در روایت بسیار زیبایی از وجود نازنین امیر المومنین این گونه نقل شده است که حضرت می فرماید:
نماز گناهان را فرو مى‏ریزد، همچون فروریختن برگ از درختان (در فصل پاییز) و طناب‏ هاى معاصى را از گردن‏ها مى‏ گشاید «1»
و بازدر حدیثى از سلمان فارسى مى‏ خوانیم که مى ‏گوید: من با رسول خدا صلى الله علیه و آله در سایه درختى نشسته بودیم، پیامبر شاخه‏ اى از آن درخت را گرفته، تکان داد در این هنگام برگ ها فرو ریختند، سپس فرمود:
«أَلا تَسْئَلُونى‏ عَمَّا صَنَعْتُ؟؛ آیا نمى‏ پرسید چرا این کار را کردم؟» عرض کردند: اى رسول خدا خودت به ما خبر ده! فرمود: بنده مسلمان هنگامى که به نماز بر مى ‏خیزد گناهان او فرو مى‏ریزد همان‏ گونه که برگ هاى این درخت فرو ریخت «2»

همان گونه که بدن انسان نیاز به شستشو دارد روح او نیز نیاز به شستشو دارد نماز بهترین چشمه ای است که انسان می تواند خود را در آن شستشو دهد تا اثر تاریکی هایی که به خاطر گناهان در روح انسان به وجود آمده است از بین برود همان گونه که:
رسول اکرم نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد که بى‏ شکّ چرک و آلودگى در بدنش باقى نخواهد ماند (نمازهاى پنج‏گانه روزانه نیز چنان روح و قلب انسان را شستشو مى ‏دهد و آثارى از گناه در آن باقى نمى‏گذارد
)«3»
آگاه سازی شخص غافل از اثرات ترک نماز:
کسی که به این چشمه پاک کننده روح توجه ندارد و گاهی خود را در این چشمه شستشو می دهد و گاهی کاهلی می کند مطمنا یا از اثرات ترک نماز اطلاع ندارد و یا می داند اما باز اهمیتی به آن نمی دهد
اگر می دانستند که در روز قیامت چه گونه با خجالت باید به بهشتیان پاسخ بدهند که ما به خاطر ترک این فریضه الهی وارد جهنم شدیم هیچ گاه لحظه ای هم از نماز غافل نمی شدند خداوند در قرآن کریم به کوشه ای از گفتگوهای بهشتیان و جهنمیان اشاره کرده و می فرماید:
آرى هر کس در گرو اعمال خویش است،مگر «اصحاب یمین» که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستشان مى‏ دهند! آن ها در باغ هاى بهشتند، و سؤال مى ‏کنند، از مجرمان، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ مى‏ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم «4»
برکت عمر از انسان برداشته می شود برکت یعنى این که انسان‏ هایى هستند خیلى پول و سن و عمر دارند ولى برکت ندارند، اما افرادى در عمر کم و باپول کمى، کارهاى زیادى را انجام مى‏دهند. اگر کسى نماز را سبک بشمارد خدا برکت را از عمر او برمى دارد و به مصیبت های فراوانی دچار می شود همان گونه که سرور زنان، فاطمه، دختر سرور پیامبران که درودهاى خداوند بر او و پدر و شوهر و پسران اوصیاء او باد از پدر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله پرسید: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى که نماز را سبک بشمارند، چیست؟
پیامبر فرمود: اى فاطمه، هر کس«چه مرد باشد و چه زن»، نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مى‏ نماید: شش چیز در سراى دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.
مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مى‏گردد عبارتند از:
1: خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى ‏دارد.2: خداوند، خیر و برکت را از روزى‏ اش برمى‏ دارد.3: خداوند- عزّ و جلّ- نشانه صالحان را از چهره او محو مى‏ فرماید.4: در برابر اعمالى که انجام داده پاداش داده نمى‏ شود. 5:دعاى او به سوى آسمان بالا نمى‏ رود و مستجاب نمى‏ گردد. 6: هیچ بهره‏ اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
و مصائبى که هنگام مرگ به او مى‏ رسد بدین ترتیب است:
1:با حالت خوارى و زبونى جان مى‏دهد.2: گرسنه مى‏میرد.3: تشنه جان مى‏ سپارد، به گونه ‏اى که اگر آب تمام رودخانه‏ هاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگى‏ اش برطرف نخواهد شد.
و مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مى‏ گردد بدین قرار مى ‏باشد:
1: خداوند فرشته‏ اى را بر او مى ‏گمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکند.2:خداوند گور را بر او تنگ مى‏گرداند.3: قبرش تاریک مى‏شود.
و مصائبى که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى‏ شود، عبارت است از:
1:خداوند فرشته ‏اى را بر او مى‏ گمارد تا در حالى که مردم به او مى‏ نگرند، او را به رو بر زمین بکشد.2: سخت از او حساب مى‏ کشند.3:خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بدیها پاکیزه‏اش نمى‏گرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بو«5»
واقعا اگر کسی بداند که ترک نماز این همه مشکلات را برایش به همراه داد هیچ گاه به نماز بی توجهی نخواهد کرد
منابع:
1:وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ « نهج البلاغه ص 316»
2:إِنَّ الْعَبْدَ الْمُسْلِمَ إذا قامَ إِلَى الصَّلوةِ تَحاتَتْ خَطایاهُ کَما تَحاتَتْ وَرَقَ هذِهِ الشَّجَرَةَ «. وسائل الشیعة، جلد 3، صفحه 76، حدیث 3 از باب 32 از ابواب اعداد فرائض.»
3:وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم- بِالْحَمَّةِ تَکُونُ عَلَى‏ بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ و اللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى‏ أَنْ یَبْقَى‏ عَلَیْهِ مِنَ الدَّرَنِ« وسائل الشیعه در جلد 3، باب دوم از ابواب اعداد فرائض، حدیث 3»
4:کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ *إِلاَّ أَصْحابَ الْیَمینِ *فی‏ جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ*عَنِ الْمُجْرِمینَ *ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ*قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ«مدثر آیات 38 تا 43»
5: عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات الله علیها و على أبیها و على بعلها و على أبنائها الأوصیاء أنها سألت أباها محمدا ص فقالت یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء قال یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة ست منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة إذا خرج من قبره فأما اللواتی تصیبه فی دار الدنیا فالأولى یرفع الله البرکة من عمره و یرفع الله البرکة من رزقه و یمحو الله عز و جل سیماء الصالحین من وجهه و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء و السادسة لیس له حظ فی دعاء الصالحین و أما اللواتی تصیبه عند موته فأولهن أنه یموت ذلیلا و الثانیة یموت جائعا و الثالثة یموت عطشانا فلو سقی من أنهار الدنیا لم یرو عطشه و أما اللواتی تصیبه فی قبره فأولهن یوکل الله به ملکا یزعجه فی قبره و الثانیة یضیق علیه قبره و الثالثة تکون الظلمة فی قبره و أما اللواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأولهن أن یوکل الله به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثانیة یحاسب حِساباً شَدِیداً و الثالثة لا ینظر الله إلیه و لا یزکیه و له عذاب ألی«فلاح السائل و نجاح المسائل ص 22»




نویسنده: سجاد(دوشنبه 91/9/13 :: ساعت 8:2 عصر)

حضور قلب آنست که انسان در نماز، توجه قلبى به خدا داشته باشد و از یاد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حرکات نماز، بداند چه مى‏گوید، چه مى‏خواهد، معنى حرکات و افعالش چیست، رو به چه کسى ایستاده، قبله‏اش کجاست، چرا نماز مى‏خواند و در برابر چه خداى عظیمى به نیایش و پرستش و حمد و ثنا و ذکر و دعا ایستاده است.
اگر ذهن انسان به مسائل دیگر مشغول باشد،
اگر حواس انسان پرت شود،
اگر هر صدایى، هر منظره‏اى، هر رفت و آمدى، هر نوشته و خط و نقاشى و صحنه‏اى، او را به خود مشغول کند و یادش رود که در حال نماز است و کجا ایستاده و چه مى‏گوید، معناى این نداشتن حضور قلب است.
راه های رسیدن به حضور قلب:

یکى از راه‏ هاى کسب حضور قلب، دانستن معناى نماز و در نظر آوردن ترجمه کلماتى است که انسان در نماز مى‏گوید. و بعد از نماز در اوقاتی که فراغت دارد به معانی نماز فکر کند به ایاتی که نماز خوانده می شود توجه داشته باشد.
راه دیگر این است که به نماز با دید بالا نگاه بکند و به آن اهمیت ویژه ای بدهد و بداند که تمام دنیا فانی و از بین روفتنی است و آخرت است که به نفع انسان است و این فکر باعث می شود که انسان در نماز هم حضور قلب داشته باشد چون در این صورت دنیا در نظر انسان بی اهمیت است و لذا فکرش به ان مشغول نمی شود،

انسان وقتی به نماز می ایستد باید خود را در محضر قدرت مندترین موجود بداند همان گونه که وقتی به دیدار یک ریس می رود که نه قدرت بر رفع تمام مشکلات انسان را دارد و نه قدرت به نابودی انسان، سعی می کند تمام حواسش را جمع کند و با دقت به حرفهایش گوش بدهد و با دقت و توجه با او حرف بزند در نماز نیز این گونه احساس را داشته باشد که با کسی حرف می زند که می تواند تمام نیازهایش را بر طرف کند و اگر غضب ناک شد به کمتر از چشم بر هم زدنی می تواند زندگی اش را نابود کند..


راه دیگر تعظیم است: ما در مقابل هیچ قدرت و ابرقدرتى خم نمى‏شویم و سر تسلیم فرود نمى‏آوریم و راست قامتى خود را نمى‏شکنیم، ولى در برابر تو، که کمال بى‏پایان و قدرت بى‏انتهایى، تعظیم مى‏کنیم، گردن خم مى‏سازیم، به خاک مى‏افتیم، «سجود» مى‏کنیم، پیشانى بر زمین مى‏گذاریم، تسبیح‏گوى توئیم و زبان به ستایش تو مى‏گشائیم‏ و این فکر به انسان دست نمی دهد مگر این که خدا را از همه موجودات بزرگ تر بداند و خود را خار و ذلیل و حقیر و کوچک بشمارد در این صورت است که نفس نیز در مقابل قدرت الهی تعظیم خواهد کرد و تمام وجودش را به خداوند تقدیم می کند

راه دیگر، انتخاب مکانى براى نماز است که رفت و آمدها و سر و صداها، صحبت‏ها، عکس‏ها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.
راه دیگر، انجام مستحباتى است که پیش از نماز و هنگام نماز، رعایت آنها به نمازگزار حالت توجّه بیشترى مى‏دهد و او را به یاد خدا و بندگى خویش مى‏اندازد.
خدا برترین موجود است و هستى همه موجودات به او بستگى دارد. ما، بنده‏اى نیازمند و ناتوان، که از نعمت‏هاى او برخورداریم، به شکرانه نعمتهایش به عبادت و نماز مى‏ایستیم.
منابع:
با استفاده از معراج السعاده ص 724


لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  یا در وبلاک  معراج بنویسید برای ورد به وبلاک معراج روی کلمه  معراج کلیک کنید  معراج همچنین شما می توانید سوالات خود را در قسمت اخلاق و عرفان سایت ذی طوی بنویسید و پاسخ های کارشناسان این قسمت را ببینید برای ورد به سایت ذی طوی  روی کلمه ذی طوی  کلیک کنید




نویسنده: سجاد(سه شنبه 91/6/21 :: ساعت 10:41 عصر)

سوال:با سلام برا اینکه وقتتون رو نگیریم بی مقدمه می رم سر اصل مطلب.آدم مذهبی و معتقدی هستم ( حداقل به ظاهر) اما چند وقتیه که به صورت های مختلف به یک کلمه برخورد می کنم که اونم "توبه" هستش. نمی گم آدم بی ایرادی هستم،برعکس خیلی هم ایراد و مشکل دارم و کم گناه نکردم. ولی وقتی به خودم رجوع می کنم که برای توبه کردن؛ به اصلاح خودم بپردازم نمی تونم بفهمم از کجا باید شروع کنم. اگر ایراد عمده ای در چشم و گوش و زبان داشتم بهتر می دونستم که باید چی کار کنم (مثلا اگه خیلی غیبت می کردم) اما اینطوری اصلا نمی دونم از کجا باید شروع کنم و چی کار باید بکنم که خدا ازم راضی باشه و اون توبه ای که هی برام نشونه میذاره محقق بشه.از طرفی برای گناهان قلب که خیلی مهمه نمی دونم باید چی کار کنم. عجب،ریا،کبر و غرور و... خیلی سخت اصلاح میشه و راه مشخصی براش نیست. مثلا وقتی ناخودآگاه این فکر به ذهنم می رسه که "من از دیگران بهترم" چطور باید کنترل بشه و راهش چیه؟؟
خلاصه اینکه چند وقتیه درونم غوغایی به پائه و یکسره دارم با خودم کلنجار میرم. لطفا کمکم کنید.

پاسخ به سوال شما: ممنون از این که سوال خود را با ما در میان گذاشتید ان شاالله که پاسخ گوی خوبی برای سوال شما باشیم

توبه و استغفار کردن یکی از سفارشات دین مبین اسلام می باشد که حتی رسول گرامی اسلام که برای احیا دین مبین اسلام و بیرون آوردن انسان ها از جهل و نادانی زحمات طاقت فرسایی کشیدند و درجات معنوی بالای داشتند تا جایی سفر آسمانی معراج هم داشتند خود را بی نیاز از استغفار نمی دانستند و لذا همیشه استغفار می کردند همان گونه که از امام صادق نقل شده است که حضرت فرمودند:
 رسول خدا (صل الله علیه و آله) در هر روز هفتاد بار از خدا عز و جل آمرزش مى‏ جست و به درگاه خدا عز و جل هفتاد بار توبه مى ‏کرد
«1»
استغفار کردن به این صورت است که انسان گناهان ولو به ظاهر کوچک خود را به یاد بیاورد و برای آمرزش آن ها از خدای مهربان طلب بخشش کند و می تواند از ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه استفاده کند و این در سیره پیامبران دیگر هم که از نظر مقام بالا بودند وجود دارد به طوری که حضرت موسی که یکی از پیامبرانی است که از نظر مقام و منزلت بسیار بالاست تا جایی که حضرت را کلیم الله یعنی کسی که با خدا حرف می زند نامیده اند اما حضرت هم خود را مزین به صفت استغفار نموده و به خداوند این گونه عرضه می دارد:
اى پروردگار من،من به خود ستم کردم،مرا بیامرز.و خدایش بیامرزید.زیرا آمرزنده و مهربان است«2»
داروی خود برتر بینی:
1: کار زیاد خود را کم ببینیم: بعضی وقت ها وقتی به کار خود نگاه می کنیم می بینیم خوب کار می کنیم و زیاد زحمت می کشیم و این فکر گاهی باعث می شود که به زحمات دیگران به دیده کوچک و کم نگاه کنیم و این گونه نگاه کردن به مرور زمان باعث می شود که خیال کنیم ما از دیگران برتر هستیم در حالی که در روایات ما را سفارش کرده اند که کار زیاد خود را کم ببینیم همان گونه که از رسول گرامی اسلام نقل شده است که فرمودند:
خداى تواناى بزرگ به چیزى بهتر از عقل عبادت و بندگى نشده، و مؤمن و گرویده به خدا و رسول عاقل نیست تا اینکه ده خصلت و خوى در او گرد آید: (1) خیر و نیکى را از او را امیدوارند، و (2) شرّ و بدى از او را ایمن و آسوده ‏اند، و (3) خیر و نیکى اندک را از جز خود بسیار شمارد، و (4) خیر و نیکى بسیار را از خویش اندک داند، و (5) از طلب و درخواست علم و دانش تا زنده است خسته نشده و بستوه نمی آید، و (6) از درخواست‏ کنندگان حوائج و خواسته‏ هاى پیش او دلتنگ نمی گردد، و (7) تواضع و فروتنى پیش او دوست دارتر است از تکبّر و سرکشى، و (8) فقر و ندارى پیش او دوستدارتر است از غنى و دارائى، و (9) نصیب و بهره او از دنیا قوت و چیزى است که انسان آن را می خورد و زنده می ماند، و (10) کسى را نمى‏ بیند جز آنکه می گوید: او از من بهتر و پرهیزکارتر است...«3»
کار نیک خود را فراموش کنیم: خیلی وقت ها به خاطر این که کار خوبی در حق کسی انجام داده ایم و یا این که اهل خوبی هستیم تصور می کنیم در این جهان فقط ما هستیم که خوبی می کیم و همیشه خوبی های خودمان را به یاد داریم و جایی برای کارهای نیک دیگران در ذهن نمی پرورانیم و این باعث می شود که روحیه خود برتر بینی در ما رشد کند و این در حالی است که اهل بیت به ما سفارش کرده اند که کارهای خوبی که انجام داده ایم را فراموش کنیم همان گونه که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
هر کاری را که انجام می دهی مانند کسی باش که کاری انجام نداده است «4»
کناهان خود را کوچک نشماریم: خیلی وقت ها گناه کوچک دیگران را وقتی می ببینیم آن قدر برایمان بززگ است که تحمل نداریم ولی گناهان خودمان را یا نمی بینیم و یا خیلی کوچک و جزئی می بینیم و این باعث می شود که آن شخص گناه کار را کوچک بپنداریم و به خودمان مقام بالایی قائل بشویم در حالی که اهل بیت به ما سفارش کرده اند که گناهان خودمان را کوچک نپنداریم و حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:
 خداوند خشم خود را در معصیت مخفى کرده است اینک هیچ گناهى را کوچک ندانید ممکن است خداوند غضب کرده باشد و شما از آن اطلاع نداشته باشید«5»

لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  یا در وبلاک  معراج بنویسید برای ورد به وبلاک معراج روی کلمه  معراج کلیک کنید  معراج همچنین شما می توانید سوالات خود را در قسمت اخلاق و عرفان سایت ذی طوی بنویسید و پاسخ های کارشناسان این قسمت را ببینید برای ورد به سایت ذی طوی  روی کلمه ذی طوی  کلیک کنید

منابع:
1:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعِینَ مَرَّةً«کافی ج 2 ص 504»
2:قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی‏ فَاغْفِرْ لی‏ فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم«سوره قصص آیه 16»
3:: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه و آله): لَمْ یُعْبَدِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا یَکُونُ الْمُومِنُ عَاقِلا حَتَّی تَجْتَمِعَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ «إرشادالقلوب، ج 1، ص 197.»
4: إذا فعلت کل شی‏ء فکن کمن لم یفعل شیئا «شرح نهج البلاغه ابن‏ ابی‏ الحدید، ج 20، ص 258.»
5:عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام  قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَخْفَى سَخَطَهُ فِی مَعْصِیَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ سَخَطَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَ « ِ خصال صدوق، ج 1، ص 209.»




نویسنده: سجاد(جمعه 91/6/10 :: ساعت 7:55 عصر)

یکی از راه های ترک هر عمل نا درست و گناهی اطلاع از پیامدهای آن است :
خطرات چشم چرانی:
چشم انسان ، دریچه دل و اندیشه اوست، اگر چگونه نگاه کردن را یاد بگیریم و دیدن صحیح را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان می شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و کمال خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم تا به هر چه هوی و هوس دستور داده نگاه کند، زیان های زیادی متوجه ما خواهد شد، و به گناهان ناخواسته ای دچار خواهد شد.
اگر نگاه انسان کنترل نشود عقل و خرد انسان در اختیار چشم قرار می گیرد و پیامدهای روانی و غیر روانی فراوانی در پی خواهد داشت که حتما است انسان را به تباهی می کشد.
حضرت علی(علیه السلام ) می فرماید: چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است»«1».
در جای دیگر حضرت فرمود:چشم پیغام رسان دل است.«2»
تنوع طلبی از خطرات چشم چرانی است:
انسانی که پیش از ازدواج چشمش به لذت نگاه به نامحرم آلوده شده است هنگامی که ازدواج می کند به همسر خویش به دید شک و تردید نگاه می کند که نکند او هم چون خودش چشم حرام به سوی نامحرمان داشته است، علاوه بر این خود او هر روز به دنبال دیدن مناظر جدید از صحنه های حرام است و تنوع طلبی و دیدن صحنه های حرام روان او را بیمار می سازد و چه بسا زندگی را به سوی سردی بکشاند و گرفتار دام های فساد کند.
ویل دورانت می گوید: فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادت های پیش از ازدواج است.«3»
بیماری عقل از عوارض چشم چرانی است:
عقل این چراق روشن ساز زندگی که در سایه پیروی از آموزه های نورانی اسلام، به تکامل می رسد و رشد می کند، در صورتی که انسان از دستورات الهی سرپیچی کند و چشم چرانی کند از رحمت الهی دور می شود با خاموش شدن نور الهی در خانه دل، عقل و روح انسان دچار بیماری می گردد و نورش در خاکستر گناه مخفی می شود و این صورت است که انسان در جاده تاریک دنیا راه را گم می کند و خطاها و اشتباها یکی پس از دیگری او را به پرتکاه از زندگی می کشاند حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:
کسی که با شهوت همراه است جان و عقلش مریض و بیمار است.«4»
و در جای دیگر فرمود: نابودی عقل در هوا(پرستی) و شهوت است.«5»
کلید اتاق گناهان بزرگتر چشم چرانی است:
نقطه آغاز بسیاری از گناهان نگاه است، وقتی نگاه رفت، به دنبال آن دل می رود، دل رفت به دنبال آن دین می رود، بسیارند کسانی که گرفتار دام زنا و یا خودکشی و یا دیگر کشی شده اند ولی آغاز آن با یک نگاه بوده است.امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
نگاه پی در پی در قلب، شهوت ایجاد می کند و همین برای انحراف بیننده کافی است.«6»
از حضرت مسیح(علیه السلام ) نیز نقل شده است که فرمود:
هرگز تیز نظر به سوی چیزی که برایت (حلال) نیست نباش زیرا تا زمانی که چشمت را حفظ کنی دامنت آلوده به زنا نمی شود، و اگر بتوانی به لباس زنی که برایت حلال نیست نگاه نکنی، این کار را انجام بده.«7»
این حدیث نشان می دهد که حتی نگاه به لباس زن انسان را وادار می کند که به خود او نگاه و نگاه به نامحرم کم کم انسان را به کار خلاف عفّت می کشاند
این همه گناه در چشم چرانی وجود دارد و ما می توانیم هنگامی که نامحرمی را می بینیم سرمان را پایین بیندازیم و در مقابل این عمل اجر بسیار زیادی نصیبمان بشود و اصلا از نگاه های اضافی پرهی کنیم همان گونه که پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ می فرماید:
از نگاه های اضافی پرهیز کنید که بذر هوس می پاشد و غفلت به بار می آورد«8».
ولی انسان که نمی تواند در جامعه چشم بسته راه برود و ناخودآگاه چشم به نامحرم می افتد ولی دستور است که ما باید چشمان خود را از آن چه که خداوند حرام کرده است حفظ کنیم. یکی از راه های دیگر حفظ این است که انسان کاری کند که کمتر با نامحرم اختلاط و گفتگوی غیرضروری داشته باشد و اگر نگاهش به نامحرم افتاد سریع چشم خود را از او بازگرداند در روایت داریم هر که چشمش را از حرام پر کند خدا در قیامت چشم او را از آتش پر می کند«9»
و اگر در خیابان حرکت می کند از نگاه های زائد به این سوی و آن سوی خودداری کند و هرگاه نگاهش به نامحرمی افتاد به یاد عذاب هایی بیفتد که خداوند برای افراد هوس باز در نظر گرفته است و یا در روایاتی که گفته اگر به نامحرم نگاه سوء کنید به محرم شما نگاه سوء می شود.
گاهی هم به فوائد حفظ دیده از نامحرم توجه نمائید. پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ فرمودند:
هیچ مرد مسلمانی نیست که نگاهش به نامحرمی بیفتد و چشم خود را پایین اندازد مگر این که خداوند متعال به او توفیق عبادت دهد که شیرینی آن را در دل خودش بیابد.«10»
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز می فرماید:
هرگاه کسی نگاهش به نامحرم«زنی» بیفتد و چشم خود را به طرف آسمان کند یا آن را بر هم نهد، هنوز چشم برهم نزده خداوند از حورالعین به ازدواج او درآورد.«11»



منابع:
1: اَلعَینُ جاسُوسُ القَلبِ وَ بَرید العَقل؛«حارالانوار ج 104، ص 41، ح 52»
2: اَلعَین بَریدُ القَلب «میزان الحکمه، ج 1، ص 504.»
3: لذّات فلسفه، ویل دورانت، تهران، نشر دانشجویی، ص 94.
4:قرین الشّهوة مریض النّفس معلول العقل «میزان الحکمه، ج 10، ص 378 و 386. »
5:ذهاب العقل بین الهوی و الشّهوة؛«میزان الحکمه، ج 1، ص 360، ح 4421.»
6:النّظرة بعد النّظرة تزرع فی القلب الشهوة و کفی بها لصاحبها فتنة «من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 18»
7:لاتکوننّ حدید النّظر الی ما لیس لک فانّه لن یزنی فرجک ما حفظت عینک فان قدرت ان لاتنظر الی ثوب المرأة الّتی لاتحلّ لک فافعل« منتخب میزان الحکمه، ص 230، ح 2740.»
8:ایاکم و فضولَ النظرِ فاِنَّه یَبذُری الهوی و یُوَلِّدُ الغفلةَ« بحارا الانوار ج 69 ص 199»
9:میزان الحکمه ترجمه حمیدرضا شیخی، چاپ سوم، 1381 ص 6323.
10:میزان الحکمه ترجمه حمیدرضا شیخی، چاپ سوم، 1381 ص 6323.
11:میزان الحکمه ترجمه حمیدرضا شیخی، چاپ سوم، 1381 ص 6323.




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 91/6/8 :: ساعت 10:16 عصر)

از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان خواه نیک و خواه بد داراى پى‏آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت است و همچون بذرى است که در مزرعه‏ى جهان کاشته مى‏شود، اگر بذر گل بود، نتیجه‏اش گل است و اگر خار بود، نتیجه‏اش خار است.
به قول مولوى:
این جهان کوه است و فعل ما ندا ****** سوى ما آید نداها را صدا

و به قول سعدى:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر******** اى نور چشم من بجز از کِشته ندروى‏

به عبارت دیگر، هر عملى داراى عکس‏ العمل و هر کنشى داراى واکنش است و باید توجه داشت که مکافات عمل هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت، با این فرق که مکافات در دنیا نسبت به آخرت بسیار کم‏رنگ تر مى‏ باشد.
و نیز باید توجه داشت که کیفر یا پاداش عمل به صورت‏هاى گوناگون به سراغ انسان مى‏آید.
گرفتارى‏هاى گوناگونى که در دنیا دامنگیر انسان مى‏ گردد، گاهى مکافات عمل است و گاهى براى امتحان است و براى بعضى مایه و پایه ‏ى ترقّى و تکامل و پاداش افزون و مضاعف است
چنان که رسول گرامی اسلام می فرماید:
 «یا على! ما من خدش عود و لانکبة قدم الا بذنب»
اى على! هر خراشى که از چوبى به انسان مى‏ رسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است که از او سرزده است .«مجمع البیان ذیل آیه. کافى، ج 2 ص 269 از امام صادق علیه السلام‏»
و خداوند در باره غذاب آخرت نیز می فرماید:
 و مَن جاءَ بِالسَّیّئة فَکُبّت وُجوههُم فى النّارِ هَل تُجزَون الّا ما کُنتُم تَعمَلون» «2»
آنان که اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افکنده مى‏ شوند، آیا جزایى جز آنچه عمل مى ‏کردید خواهید داشت .«نمل/ 90»
و آثار مخرب و زیان بار دیگری که همه این ها از ویروس گناه سرچشمه می گیرد و تنها انتی ویروسی که هیچ گاه کهنه نمی شود و نیازی به اپدیت هم ندارد تقوا و ترس از خداوند می باشد و این که همیشه خداوند را حاضر و ناظر اعمال خودت بدانی همان طور که شاعری می گوید:
 در مقامى که کنى قصد گناه******گر کند کودکى از دور نگاه‏
 شرم دارى، زگنه در گذرى********پرده عصمت خود را ندرى‏
شرم بادت که خداوند جهان********که بود خالق اسرار نهان‏
بر تو باشد نظرش بى‏گه و گاه********تو کنى در نظرش قصد گناه‏
و خداوند نیز می فرماید:
 إنّ الّذینَ اتّقوا إذا مَسّهم طائف مِن الشّیطان تذکّروا فاذا هم مُبصِرون

 پرهیزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه‏هاى شیطان شوند بیاد خدا مى‏افتند و بینا مى‏ گردند« اعراف/ 201»
امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى درباره‏ ى ذکر خدا فرمودند:
 منظور، یاد کردن خداست به هنگامى که انسان با حلال و حرام روبرو مى‏ شود اگر طاعت خدا باشد آن را انجام مى‏ دهد و اگر معصیت باشد آن را ترک مى‏ کند.« بحار، ج 93 ص 154»





نویسنده: سجاد(جمعه 91/6/3 :: ساعت 6:31 عصر)

چند سوال در رابطه با مسائل جنسی و ارتباط با نامحرم:
سوال: سلام خسته نباشید. اگر بین دختر باکره ای که بالغ است و پسری بدون اذن پدر صیغه موقت خوانده شود (بنا به دستور احتیاط واجب بودن اذن پدر و اینکه برخی از علما ان را لازم نمیدانند) و بین انها معاشقه ای بوجود اید ( دخول انجام نشود ویا حداکثر از راه معقد) ایا صیغه انها صحیح است؟ ایا این دو شامل حکم زنا میباشند؟ خیلی ممنون خدا قوت 
جواب: سلام علیکم .نزدیک به همین سوال شما از حضرت آیت الله مکارم شیرازی سوال شده است که من سوال و جواب ایشان را می نویسم که حکم برای شما نیز روشن شود
سوال:دخترى با مردى برخورد و تماس داشته است، مثلا در یک مکان با یکدیگر کار مى کرده اند و یا تحصیل مى نموده اند، آن مرد این دختر را جهت محرمیّت و عدم وقوع در گناه، بدون اذن پدرش به عقد موقّت خود درآورده هر چند به صرف محرمیّت اکتفا نشده و تقبیل و لمس انجام داده اند آیا این دو گناهکارند و مرتکب معصیت گردیده اند؟
جواب: چنین عقدى خالی از اشکال نیست و به صورت نامحرم با یکدیگر رفتار کنند و براى رعایت احتیاط مرد باقیمانده مدّت را ببخشد.«استفتائات ایت الله مکارم شیرازی»
اجازه پدر به منزله عزت و شرف برای دختر می باشد و برای جلوگیری از بسیاری از حق کشی ها لازم و ضروری می باشد و چقدر خوب است که کسانی که قصد دارند ازدواج موقت کنند حتما والدین خود را در جریان قرار بدهند که همه استرس و اضطراب نداشته باشند و هم احساس گناه نکنند و البته به این نوع ارتباط نمی شود گفت زنا ولی گناهش کمتر از زنا هم نیست ...
سوال: اگر دختر و پسر مجردی از روی لباس با هم رابطه جنسی داشته باشند و  ارضا شوند ولی عمل دخول صورت نگرفته باشد این کار زنا محسوب میشود؟
جواب:
زنا در اصطلاح شرع عبارت است از داخل کردن مرد آلت تناسلی خود را در فرج زن به مقدار ختنه گاه یا بیشتر، بدون آن که بین آن دو عقد ازدواجی واقع شده باشد یا مرد مالک زن باشد یا شبهه عقد یا ملک وجود داشته باشد.
طبق تعریف فوق این عمل زنا نبوده است ولی گناهش نزدیک به همان زنا می باشد و مطمئنا در مراحل بعد این عمل به زنای واقعی تبدیل می شود و باید هر چه سریعتر دختر و پسر توبه کنند و ارتبطاشان را با همدیگر قطع کنند و اگر واقعا توبه کنند خداوند می بخشد و توبه کردن هم به این صورت است که تصمیم بگیرند دیگر با هم هیچ گونه ارتباطی نداشته باشند و از خداوند به خاطر این لغزش عذر خواهی کنند

سوال: اگر یک مرد زندار با یک زن شوهردار سکس کند و از این کار پشیمان شود چکار باید کند که گناهش بخشیده شود.
جواب:
کسی که مرتکب این گناه بسیار بزرگ شده است اگر کسانی می دیدند و به حاکم شرع اطلاع می داند حکمشان این بود که آن ها را سنگسار کنند حالا که کسی این از قضیه با خبر نشده است حتما از کار خود توبه کنند و ارتباط با نامحرم را به هر صورت که هست ترک کنند به این صورت که حتی چشمان هم دیگر به نامحرم نگاه نکند و ارتباطاتی مانند چت و تلفن زدن و ...را نیز ترک کنند و خود را به لباس تقوا و پاکی آراسته کنند و از خدا بترسند و برای گناه خود تا می توانند استغفار کنند امید است که مشمول لطف و رحمت الهی واقع شوند
سوال: مگر معنی فارسی صیفه توافق نیست اگر دو نفر باهم توافق کنند که باهم  سکس داشته باشند باز زنا کرده اند
جواب: عقد از نظر لغت‏ به معناى«گره‏» و «گره زدن‏» است و در اصطلاح، رابطه ‏اى است میان دو فرد یا دو گروه که ایجاد مى‏ شود و براساس آن تعهداتی برای هر یک از طرفین در مقابل دیگری ایجاد می گردد، وعقد ازدواج عبارت است از ایجاد پیوندى مشترک بین زن و شوهر که در سایه آن، حقوق ، تعهدات و مسؤولیت‏ هاى دو جانبه پدید مى‏ آید. و یکی از محصولات عقد، سکس می باشد.

سوال ..میخواستم بدونم بغل کردن پسر نامحرم با لباس خونه زنا گفته میشه؟
جواب: به این زنا گفته نمی شود ولی گناهش از زنا هم کمتر نیست...

روایاتی از اهل بیت در زمینه ارتباط با نامحرم:
امام على علیه السلام فرمود: «العین رائد القلب» چشم، دل را بدنبال خود مى‏کشد. «العین مصائد الشیطان» چشم، کمینگاه شیطان است. و چشم‏پوشى بهترین راه دورى از شهوات است.«غررالحکم»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: نگاه بد، تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است. هر کس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد، خداوند به او ایمانى مى‏دهد که از درون، شیرینى آن را احساس مى‏ کند.« بحار، ج 104، ص 38»


 پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هرکس چشم خود را از حرام پر کند، در قیامت چشم او از آتش پر خواهد شد مگر اینکه توبه کند« بحار، 76، ص 336»

حضرت عیسى علیه السلام فرمود: از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را در دل مى‏ نشاند و همین براى دچار شدن انسان به فتنه کافى است. «تفسیر روح‏ البیان»

 امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش روایت کند که فرمودند: هر که با زن نامحرم  دست دهد، خشم خدا را براى خود فراهم آورده است
 
ابو بصیر گوید: من به زنى قرآن یاد مى دادم ، روزى با او شوخى کردم ، بعدا که خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم حضرت فرمود: اى ابا بصیر به آن زن چه گفتى! من از خجالت صورتم را با دستهایم پوشاندم ، حضرت فرمود: دیگر پیش او نرو .....


پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هنگامى که بعد از من زنا زیاد مى شود، مرگ هاى ناگهانى (سکته ) نیز زیاد مى شود (یعنى این خاصیت عمل نامشروع است که موجب مرگ هاى زودرس ‍ مى شود حتى براى دیگران )«الحکم الزاهره با ترجمه انصاری ص 606»

لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  یا در وبلاک  معراج بنویسید برای ورد به وبلاک معراج روی کلمه  معراج کلیک کنید  معراج همچنین شما می توانید سوالات خود را در قسمت اخلاق و عرفان سایت ذی طوی بنویسید و پاسخ های کارشناسان این قسمت را ببینید برای ورد به سایت ذی طوی  روی کلمه ذی طوی  کلیک کنید




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 91/6/2 :: ساعت 8:54 عصر)

 احساس آرامش درونی: همه انسان ها شب و روز تلاش می کنند و هدفشان رسیدن به آرامش می باشد غافل از این که آن دارویی که آرامش را به تمام روان انسان انتقال می دهد ترس از خدا یا همان تقوای الهی می باشد همان گونه که خداوند مهربان در قرآن کریم می فرماید:
ولى هنگامى که به پرهیزگاران گفته مى‏ شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ مى‏ گفتند: خیر و سعادت آرى، براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است و سراى آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراى پرهیزگاران!«1»
 رسیدن به فلاح: رسیدن به رستگاری آروزی هر انسان آزاده و دین دار است و تنها راهی که انسان را به رستگاری می رساند تقوا و ترس از خداوند بزرگ است همان گونه که خداوند در قران کریم می فرماید:
 تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید«2»
راه‏گشائی: زندگی همواره با مشکلات و گره های کور همراه است ولی کسانی که تقوا داشته باشند خداوند به آن ها بصیرتی عنایت می فرماید که همواره به آسانی از این مشکلات رهایی می یابند همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
امّا آن کس که در راه خدا انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد،و جزاى نیک الهى را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانى قرار مى ‏دهیم «3»
رزق و برکت و نجات از شدائد: رزق و روزی حلال امروزه افسانه ای ست که بعضی ها به ان دسترسی دارند و مطمئنا کسانی می توانند به روزی حلال برسند که داری تقوای الهی باشند و البته خداوند به این گونه افراد روزی را می رساند همان گونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى ‏کند،و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‏ دهد و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى‏ کند خداوند فرمان خود را به انجام مى ‏رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است«4»
 آمرزش گناهان: گناهان همیشه بزرگترین موانع سلوک انسان به سوی ملکوت بوده اند و تنها چیزی که این سلوک را آسان می کند و انسان ها با به ملکوت می رساند تقوای الهی است همان گونه که خداوند می فرماید:
و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را مى‏بخشیم و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مى‏سازیم.«5»


لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  یا در وبلاک  معراج بنویسید برای ورد به وبلاک معراج روی کلمه  معراج کلیک کنید  معراج همچنین شما می توانید سوالات خود را در قسمت اخلاق و عرفان سایت ذی طوی بنویسید و پاسخ های کارشناسان این قسمت را ببینید برای ورد به سایت ذی طوی  روی کلمه ذی طوی  کلیک کنید

منابع:
1:وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ«نحل آیه 30»
2: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون« بقره آیه 189»
3:فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ **وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏**فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى‏ «لیل آیات 5 تا 7»
4:فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً **وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً « طلاق آیه 2 تا 3»
5:وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ «مائده آیه 65»




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 91/4/29 :: ساعت 9:43 عصر)

عوامل غفلت از یاد خدا و مرگ چیست؟


جهل و نادانى:
عدم شناخت مقام پروردگار، بى توجّهى به مسئله قیامت، ناآگاهى نسبت به بى ‏اعتبارى مال و مقام و ثروت دنیا، بى‏ خبرى از وسوسه‏ هاى شیطان و شیطان صفتان، از مهمترین عوامل غفلت است.
امام امیرمؤمنان على علیه السلام در این زمینه مى‏ فرمایند:
کسى که وضع روزگار و بى اعتبارى دنیا را بداند از آمادگى براى سفر آخرت غافل نمى‏ شود»
«1»

غرور و خودبینى:
انسان مغرور تنها پیروزى‏ هاى خود را مى ‏بیند و به امتیازهاى خود مى‏ بالد و گاه همه این ها را جاودان مى‏ پندارد و همین امر، سبب «غفلت» او از واقعیت‏ ها مى‏ گردد. این «غفلت» عامل مؤثرى براى شکست او خواهد شد.در طول تاریخ افراد زیادى دیده شده‏ اند که بر اثر غرور، در دام «غفلت» گرفتار شده و نتوانستند در برابر دشمنان مقاومت کنند، از این رو ضربات دشمن، آن ها را از پاى درآورد.

مستى نعمت

مستى نعمت: با غرور شباهت زیادى دارد، اما در واقع چیزى جداى از آن است هنگامى که افراد کم ظرفیت خود را در ناز و نعمت دیدند، گویى مست مى‏ شوند و مستى آن ها را در «غفلت» از واقعیت هایى که اطراف او را گرفته است، فرو مى‏ برد و این بى خبرى و غفلت همچنان ادامه مى‏ یابد تا سرانجام سیلى اجل در صورت او نواخته شود و بیدارش کند، همان گونه که امیرمؤمنان على علیه السلام فرموده ‏اند:
کسى که از حوادث روزگار غافل شود، مرگ او را بیدار خواهد کرد
«2»
امام سجاد، على بن الحسین علیه السلام نیز فرموده‏ اند:
سنگدلى حاصل از شکم پرستى و پرخورى، سستى میل به دنیا و مستى سیرى و غرور حاکمیّت، از امورى است که انسان را از عمل باز مى‏ دارد و یاد خدا را به فراموشى مى‏ سپرد و او را از فکر نزدیک شدن اجل، غافل مى‏ کند تا آ نجا که گویى گرفتار حبّ دنیا، مست شراب است
«3»
عافیت و سلامت جسمانى:
عافیت و سلامت گرچه از نعمت‏ هاى بزرگ خداست؛ ولى به خصوص یکى از عوامل غفلت است، به همین دلیل یکى از الطاف خفیّه الهى آن است که گه‏ گاه عافیت و سلامت را از انسان مى‏ گیرد و او را به درد و رنج مبتلا مى‏ سازد تا پرده‏ هاى «غفلت» از برابر چشم ‏هاى او کنار رود و واقعیت‏ ها را با چشم دل ببیند و آمادگى براى عکس العمل مناسب در برابر آن ها پیدا کند.
به همین جهت در یکى از بیانات رسول خدا صلى الله علیه و آله در حدیثى در فواید و برکات بیمارى آمده است که خطاب به سلمان فارسى به هنگام عیادتش فرمودند: «در موقع بیمارى نعمت هایى نصیبت مى‏ شود، از جمله:
تو به یاد خدا مى‏ افتى و پرده‏ هاى غفلت کنار مى‏ رود و به همین جهت دعاى تو به اجابت مى ‏رسد
.«4»

منابع:

1:انَّ مَنْ عَرَفَ الایَّامَ لَمْ یَغْفَل عَن الاسْتِعْدَادِ « میزان الحکمه، جلد 3، حدیث 15189،( باب الغفلة)»
2:«مَنْ غَفَلَ عَنْ حَوَادِثِ الایَّامِ ایْقَضَهُ الْحَمَامُ « شرح فارسى غررالحکم، جلد 7، صفحه 296.»
3:انَّ قَسْوَةَ الْبَطْنَةِ وَ فَتْرَ الْمَیْلَةِ وَ سَکْرَ الشَّبَعِ، وَ عِزَّةَ الْمُلْکِ مِمَّا یُثَبِّطُ وَ یُبْطِى عَنِ الْعَمَلِ وَ یَنْسِى الذِّکْرَ وَ یُلْهِى عَنِ اقْتِرَابِ الاجَلِ حَتّى کَانَّ الْمُبْتَلى‏ بِحُبِّ الدُّنیَا بِهِ خَبْلٌ مِن سُکْرِ الشَّرَابِ « تحف العقول، کلمات امام سجاد علیه السلام« ومن کلامه علیه السلام فى الزهد»، صفحه 311»
4:انتَ مِنَ اللّهِ بِذِکْرٍ وَ دُعَاؤُکَ فِیهِ مُسْتَجَابٌ « بحارالانوار، جلد 74، صفحه 60.»




نویسنده: سجاد(شنبه 91/4/24 :: ساعت 5:58 عصر)

 چرا در قران کریم این همه سفارش به تقوا و خودسازی شده است؟

سفارش خداوند تبارک و تعالی به تقوا به خاطر این است که در این این صفت اخلاقی بسیار مفید فواید زیادی نهفته است از جمله فواید تفوا عبارتند از:
محبوبیت نزد مردم:
خیلی ها هستدکه با انجام کارهای سخت می خواهند نزد مردم محبوبیت کسب کنند و گاهی دست به کارهایی خطرناک می زنند مثلا سعی می کنند به قله اورست سعود کنند تا از این راه بین مردم محبوب شوند در حالی که برای محبوب شدن راه های دیگری هم وجود دارد از جمله تقوا و خود سازی که انسان را نزد دیگران برای همیشه محبوب می کند همان گونه که از امیر المومنین علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
هر کس تقواى الهى پیشه کند، مردم او را دوست خواهند داشت «1»

 در حفاظت الهی: کسی که تقوا داشته باشد علاوه بر این که مردم از او فرمان می برند و از او اطاعت می کنند باعث می شود که انسان در سایه لطف الهی از شر دشمنان و بد خواهان در امان باشد همان گونه که امام هادی علیه السلام می فرماید:
کسی که تقوی الهی را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهی باشد، دیگران مطیع او می شوند و هر شخصی که اطاعت از خالق نماید، باکی از دشمنی و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خدای متعال را با معصیت و نافرمانی خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنی انسان ها قرار گیرد.«2»

ورود به بهشت
:یکی از بزرگترین آرزوی انسان های خدا پرست و مومن این است که در اخرت در بهشت برین ساکن شوند و از نعمت های بهشتی استفاده کنند، برای رسیدن به این آرزوی بسیار خوب و عاقلانه انسان باید در زندگی چند روزی این دنیا تقوا داشته باشد و از خدا بترسد همان گونه که از وجود نازنین رسول گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت می رود، تقوای الهی و خوش خلقی است.«3»
شقای درد های دنیوی:
کسانی که تقوای الهی داشته باشند در این دنیا سالم و آرام هستند و بسیاری از امراض سراغشان نمی آید همان گونه که از امیر المومنین نقل شده است که حضرت فرموند:
تقوی و پرهیزکاری دوای دردهای قلب های شماست؛ بینائی قلب های کور شماست؛ شفای مرض بدن های شماست؛ صلاح عیب های افکار شماست.«4»

لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  یا در وبلاک  معراج بنویسید برای ورد به وبلاک معراج روی کلمه  معراج کلیک کنید  معراج همچنین شما می توانید سوالات خود را در قسمت اخلاق و عرفان سایت ذی طوی بنویسید و پاسخ های کارشناسان این قسمت را ببینید برای ورد به سایت ذی طوی  روی کلمه ذی طوی  کلیک کنید
منابع:
1:قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ علیه السلام: من اتقی الله أحبه الناس «کشف الغمة، ج 2، ص 347.»
2:قالَ الإمامُ الهادی علیه السلام: مَنِ اتَّقی اللهَ یُتَّقی، وَ مَنْ أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.«بحارالأنوار، ج 68، ص 182، ح 41 »
3:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و آله: أَکْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِیَ الْجَنَّةَ تَقْوَی اللَّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ «کافی، ج 2، ص 100.»
4:قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَی أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلاءُ عَشَا أَبْصَارِکُمْ نهج البلاغه، خطبه 198.





نویسنده: سجاد(شنبه 91/4/24 :: ساعت 12:55 عصر)

<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ