سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 982570 | بازدیدهای امروز: 6| بازدیدهای دیروز: 43
درباره خودم

جواب سوالات
سجاد
لطفا سوال خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت مطرح کنید..و در این جا پاسخ سوال خود را ببینید: آدرس وبلاک راه فضیلت: http://tavasool.parsiblog.com/
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات
لینک های دوستان
اشتراک
 

 

سوال:آیا امام باقر علیه السلام، روز عاشورا در کربلا حضور داشت؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
آنچه از بررسی تاریخ عاشورا به دست می‏ آید این است که امام باقر علیه السلام به اتفاق پدرش حضرت امام سجاد علیه السلام در کربلا حضور داشت و سن مبارکش در آن وقت چهار سال بود، چون آن حضرت در سال پنجاه و هفت در مدینه منوره متولد شد و واقعه کربلا در سال 61 هجری اتفاق افتاد.
محدث قمی می‏گوید:
امام باقر علیه السلام در واقعه کربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مبارکش گذشته بود.«1»
در منتخب التواریخ آمده است:
روز عاشورا امام زین العابدین علیه السلام بیست و دو ساله بوده و امام محمد باقر علیه السلام چهار ساله بوده و هر دو در کربلا بودند و حق تعالی ایشان را محفوظ داشت«2»
منابع:
1:منتهی الامال ج 1 ص 400
2:منتهی الامال ج 2 ص 86
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 2:23 عصر)
نظرات ()

سوال:سرهای شهدای کربلا را در کجا دفن کردند؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
روز یازدهم محرم سال 61 هجری تمام سرهای شهدا که قریب به هفتاد سر بود را از بدن‏ها جدا نمودند. و به توسط شمر و عمرو بن حجاج و خولی و حمید بن مسلم و دیگران به کوفه فرستادند.
ابن‏ زیاد نیز سرهای شهدا را با حضرت زین العابدین و سایر اسرا توسط شمر و افراد دیگر به طرف شام برای یزید بن معاویه فرستاد.
در مورد محل دفن سر مطهر سیدالشهدا چند قول است:
1:سر مقدس حضرت ابی عبدالله را یزید برای عمرو بن سعد به مدینه فرستاد و در بقیع نزد مادرش حضرت فاطمه دفن نمود.
2:آن سر مقدس را سه روز در دمشق مصلوب نمودند، بعد در خزینه بنی امیه گذاردند تا زمان خلافت‏سلیمان بن عبدالملک بن مروان، سپس وی آن سر مطهر را در باب قرادیس شام دفن نمود.
3:سر مطهر سیدالشهدا را در بالای سر پدرش امیرالمؤمنین در نجف اشرف دفن کردند. لذا زیارت آن سر مبارک در بالای سر حضرت علی مستحب است.
4:حضرت امام سجاد علیه السلام آن سر مطهر را از شام به کربلا آورد و به بدن شریف آن حضرت ملحق ساخت. که این قول مشهور بین علمای شیعه است.«1»
در مورد سر مطهر سایر شهدای کربلا نیز، می‏گویند امام سجاد علیه السلام جمیع سرهای آنها را از یزید گرفت و در کربلا به بدنهای آنها ملحق کرد.
قول دیگر این است که سرهای دیگر شهدا را در قبرستان شام دفن نمودند. که فعلا نیز در قبرستان شام قبه عالیه ‏ای است که منسوب به رؤوس شهدای کربلا است و دوستان اهل بیت عصمت و طهارت در آنجا به زیارت این سرهای مطهر می‏روند
پی نوشت:
1:البته دو نفر از یاران امام حسین علیه السلام سر و پیکرشان یک جا دفن می باشد یکی سر مبارک حضرت علی اصغر و دیگر سر حربن یزید ریاحی که به درخواست قومش از تن جدا نشد
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 2:13 عصر)
نظرات ()

سوال:می گویند در واقع امام حسین شهید نشده است بلکه پیروز شده است،اگر امام حسین علیه السلام پیروز شد چرا جشن نمی‏ گیریم چرا گریه می‏ کنیم؟ آیا این همه گریه در برابر آن پیروزی بزرگ شایسته است؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست عزیز و گرامی ممنون از این که سوال خود را از وبلاک راه فضیلت پرسیدید برای جواب این سوال باید عرض کنم که  آنهایی که چنین سؤالی می‏ کنند، فلسفه عزاداری را نمی ‏دانند و آن را با گریه‏ های ذلیلانه اشتباه می‏ کنند.
اصولا گریه و جریان قطره‏ های اشک از چشم که دریچه قلب آدمی است چهار گونه است:
گریه های شوق:
گریه مادری که از دیدن فرزند دلبند گمشده خویش پس از چندین سال، سر داده می‏ شود، یا گریه شادی آفرین ورضایت بار عاشق پاکبازی که پس از یک عمر محرومیت معشوق خود را می ‏یابد، گریه شوق است.
قسمت زیادی از حماسه‏ های کربلا شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت ها، فداکاری ها، شجاعت ها، آزاد مردی ها، و سخنرانی های آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر،از دیدگان شنونده سرازیر می‏ گردد،آیا این گریه دلیل بر شکست است؟
گریه‏ های عاطفی
آن چه در درون سینه انسان جای دارد، قلب است نه سنگ! و این قلب که ترسیم کننده امواج عواطف انسانی است به هنگام مشاهده منظره کودک یتیمی که در آغوش مادر در یک شب سرد زمستانی از فراق پدر جان می‏ دهد به لرزه در می ‏آید و با سرازیر کردن سیلاب اشک،خطوط این امواج را در صفحه صورت ترسیم می‏ کند و نشان می‏ دهد قلبی زنده وسرشار از عواطف مردمی است.
آیا اگر با شنیدن حادثه جان سپردن یک طفل شیرخوار در آغوش پدر، ودست وپا زدن در میان سیلاب خون در حادثه کربلا، قلبی بتپد، وشراره ‏های آتشین خود را به صورت قطره‏ های اشک به خارج پرتاب کند، نشانه ضعف وناتوانی است‏ یا دلیل است بر بیداری آن قلب پر احساس؟
گریه پیوند هدف
گاهی قطره‏ه ای اشک پیام ‏آور هدف هاست،آن ها که می‏خ واهند بگویند با مرام امام حسین علیه السلام همراه و با هدف او هماهنگ وپیرو مکتب او هستیم،ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین،با سرودن اشعار وحماسه‏ ها ابراز دارند،اما گاهی ممکن است آن ها ساختگی باشد،ولی آن کس که احیانا با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی از درون دل، بیرون می‏ فرستد، صادقانه ‏تر، این حقیقت را بیان می ‏کند،این قطره اشک، اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین علیه السلام و پیوند دل وجان با آن ها است، اعلان جنگ با بت پرستی وظلم وستم، اعلان بیزاری از آلودگی هاست، وآیا این نوع گریه - بدون آشنائی با اهداف پاک او - ممکن است؟
گریه ذلت و شکست
گریه افراد ضعیف وناتوانی است که از رسیدن به اهداف خود وامانده ‏اند وروح و شهامتی برای پیشرفت در خود نمی ‏بینند، می ‏نشینند و عاجزانه گریه سر می‏دهند، هرگز برای امام حسین علیه السلام چنین گریه ‏ای نکن که او از این گریه بیزار ومتنفر است،اگر گریه می‏کنی گریه شوق، عاطفه، و پیوند هدف باشد. ولی مهمتر از سوگواری، آشنایی به مکتب امام حسین علیه السلام و یاران او و پیوستگی عملی به اهداف آن بزرگوار است، که پاک بودن وپاک زیستن ودرست اندیشیدن وعمل کردن می ‏باشد.
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 1:59 عصر)
نظرات ()

سوال:آیا امام حسین آغازگر جنگ بود؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی از شما سپاسگزام که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که جواب گوی خوبی برای شما باشم و ان شاالله از کسانی باشیم که بتوانیم فرهنگ ناب عاشورا را به مردم انتقال بدهیم ان شاالله
لشکر عمر سعد در روز عاشورا گرداگرد لشکر و خیمه‏ های امام حسین علیه السلام به گشت زنی مشغول شدند.از هر طرف که می‏رفتند خندقی پر از شعله‏ های آتش در اطراف خیمه‏ ها می‏دیدند.در این هنگام شمر علیه اللعنه با صدای بلند فریاد زد:
ای حسین!پیش از آنکه قیامت فرا رسد در رفتن به آتش دوزخ شتاب کردی!
حضرت فرمود:گویا گوینده این سخن شمر است.گفتند:بلی یا بن رسول الله!
فرمود:ای پسر زن بز چران تو به آتش دوزخ سزاورتری.
مسلم بن عوسجه که در کنار امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود گفت
یا بن رسول الله!شمر در تیر راس من است اجازه بده تا او را به جهنم واصل کنم.
امام علیه السلام پاسخ داد:انی اکره ان ابداهم بالقتال من خوش ندارم که آغازگر جنگ باشم
بعد سخنرانی‏ های امام علیه السلام در روز عاشورا زمینه و مقدمات جنگ فراهم شد.
حر بن یزید ریاحی با شنیدن استغاثه امام حسین علیه السلام از خواب غفلت بیدار شد و به لشکر حق پیوست.در این هنگام عمر سعد تیری به کمان گذاشت و به سوی سپاه ابا عبد الله علیه السلام رها کرد و گفت:
نزد امیر ابن زیاد شاهد باشید که من پیش از همه جنگ را شروع کردم
در نتیجه عمر سعد رسما با انداختن تیری به سوی سپاه ابا عبد الله علیه السلام جنگ را آغاز کرد و این خود نشان دهنده این است که امام علیه السلام جنگ را آغاز نکرد بلکه از شروع به جنگ کراهت نشان می‏داد
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 1:46 عصر)
نظرات ()

سوال:فلسفه قمه زنی چیست و از چه زمانی شروع شده است؟ افرادی قمه بر سرمی ‏زنند و برای مشروع جلوه دادن آن استناد به کار حضرت زینب می‏ کنند که سر خود را به محمل زدند آیا این مطلب صحت دارد؟ و این توجیه درست است؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که بتوانیم در عزا داری ها راه درست را طی کنیم که هم روح و هم جسم ما از این عزا داری ها بهره کافی را ببرند
قمه ‏زنی فلسفه صحیح اسلامی ندارد و شروع آن قرن‏ ها پس از حادثه عاشورا بوده‏ است. و هیچ دلیل و مستند قابل قبولی برای آن وجود ندارد.
در رابطه با قمه زنی نه تنها هیچ دستوری از ناحیه شرع بر آن نرسیده است بلکه در صورت مضر بودن برای نفس و بدتر از آن چهره نامعقولی از دین نشان دادن، قطعا حرام و نامشروع است.
در رابطه با روایتی که به حضرت زینب سلام الله علیها نسبت می ‏دهند باید گفت:
اولا:در باره این که حضرت زینب سر را به چوبه محمل زده باشد، در کتب معتبر تاریخی نیامده و ساخته و پرداخته برخی افراد فاقد معلومات است، خصوصا که محدث محقق مرحوم حاج شیخ عباس قمی این مساله را صحیح نمی داند.
ثانیا:چنانچه فرض کنیم که حضرت زینب به چنین عملی مبادرت کرده باشند، عمل حضرت زینب سلام الله علیها در چنین موردی حجت ‏شرعی نیست،چرا که تنها سیره و عمل پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه السلام می ‏تواند ملاک عمل باشد.
ثالثا: اگر آن خبر صحت داشته باشد (که ندارد) ممکن است آن حضرت بدون اختیار و دراثر فشار و اندوه به چنین عملی مبادرت کرده باشد. در این صورت نیز این عمل قابل احتجاج نیست و نمی‏ تواند ملاک عمل دیگران باشد.
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 1:39 عصر)
نظرات ()

سوال:آیا از همراهان امام حسین کسی زنده ماند؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم ..دوست گرامی ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله خداوند به ما توفیف بدهد که بتوانیم فرهنگ ناب عاشورا را به همه مردم برسانیم و جهانیان را از این واقعه مهم با خبر سازیم
آنچه از بررسی کتب تاریخ به دست آمده این است که: علاوه بر امام سجاد علیه السلام که در آن روز بیمار بودند در خیمه بستری بودند هشت نفر از همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
1 - عقبة بن سلمان
وی غلام رباب، دختر امری‏ء القیس، همسر امام حسین علیه السلام بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند و چون از او پرسید: «تو کیستی؟» پاسخ داد: برده ‏ای هستم. عمر سعد او را آزاد کرد.
2 - مرقع بن قمامه
او را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وی از عمر سعد برای او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجرای او را باز گفت و پسر زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
3 - مسلم بن ریاح
وی نیز از همراهان امام حسین علیه السلام بود و پرستاری آن حضرت را می‏کرد. پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.
مسلم بن ریاح از جمله کسانی است که قسمتهایی از ماجرای کربلا را نقل کرده است.
4 - حسن بن حسن
حسن بن حسن که مشهور به حسن مثنی است در روز عاشورا زخمی و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزاری که در لشکر عمر سعد بود و با او خویشاوندی داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از بهبودی به مدینه بازگشت.
5 - عمر بن حسن.
6 - قاسم بن عبدالله.
7 - محمد بن عقیل.
8 - زید بن حسن.
اینان نیز به گفته برخی از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولی زنده مانده و به شهادت نرسیدند.
منبع:
زندگانی امام حسین 117 تالیف سید هاشم رسولی محلاتی ص 548
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 1:10 عصر)
نظرات ()

سوال:آیا در مورد برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت ‏علیهم السلام روایتی وجود دارد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی از شما سپاسگزام که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که جواب گوی خوبی برای شما باشم و ان شاالله از کسانی باشیم که بتوانیم فرهنگ ناب عاشورا را به مردم انتقال بدهیم ان شاالله در مورد عزا داری از دیدگاه اهل بیت روایت بسیار زیادی وجود دارد که من چند مورد را خدمت شما عرض می کنم ان شاالله که مورد رضایت حضرتش واقع شود
روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ به سه روایت در خصوص توصیه ائمّه‏ علیهم السلام به برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت ‏علیهم السلام بسنده می ‏کنیم:
1. امام صادق‏ علیه السلام فرمودند:
رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا، شِیعَتُنا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ؛«1»
خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد. به خدا قسم، شیعیان ما همان مؤمنین‏ی اند، آنان به خدا قسم! با حزن و حسرت طولانی خویش [در عزای ما] شریک و هم ‏درد مصیبت‏ های ما خاندانند.
2. امام رضاعلیه السلام می‏فرماید:
مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَی لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ مَنْ ذَکَرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی وَ اَبْکی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیی فِیهِ أُمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛«2»
کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم‏هایی که بر ما وارد شده، گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصیبت‏های ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزی که همه چشم‏ ها گریان است،چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده می‏ کنند؛ روزی که قلب‏ ها می‏میرند، قلب او نخواهد مرد.
3. امام صادق‏علیه السلام به فضیل فرمود:
تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ اُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیی أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛«3»
آیا مجالس عزا برپا می‏ کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته است، صحبت می‏کنید؟ فضیل گفت: آری قربانت گردم، امام فرمود: این‏گونه مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند، مورد لطف و مرحمت خدا قرار می‏ گیرد. [ای] فضیل: هر کس از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را می‏ آمرزد، اگرچه بیش از کف دریا باشد.
منابع:
1:بحار الانوار ج 43 ص 222
2:2:
2:بحار الانوارص 278
3:بحار الانوار ص 282 ، 289

لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 12:2 عصر)
نظرات ()

سوال:فلسفه عزا داری بر امام حسین علیه السلام چه می باشد؟مگر امام حسین علیه السلام به عزا داری های ما احتیاج دارد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی ممنون از این که سوال خود را از نویسنده وبلاک راه فضیلت پرسیدی ان شاالله خداوند به همه ما توفیق دهد که از عزا داران سید و سالار شهیدان باشیم در پاسخ شما باید عرض کنم که عزا داری برای امام حسین علیه السلام فواید بسیار زیادی دارد که من چند مورد را خدمت شما می نویسم ان شاالله که مورد رضایت حضرتش واقع شود
الف. محبت و دوستی: قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم ‏صلی الله علیه وآله و اهل بیت ‏علیهم السلام را بر مسلمانان واجب کرده است.«1»روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب صادق، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - بجا آورد. یکی از مهم‏ترین لوازم دوستی، هم ‏دردی و هم‏ دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛«2»  از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت ‏علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت علی ‏علیه السلام در روایتی می‏ فرماید:
شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند؛ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.«3»
امام صادق‏ علیه السلام نیز فرمودند:
شیعَتُنا جُزْءٌ مِنّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طینَتِنا یَسُوؤُهُمْ ما یَسُؤُنا وَ یَسُرُّهُمْ ما یَسُرُّنا؛«4» شیعیان ما پاره‏ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما خلق شده ‏اند؛ آنچه که ما را بدحال یا خوشحال می ‏سازد، آنان را بدحال و خوشحال می‏ گرداند.
جز این وظیفه عقلانی و شرعی، ایجاب می‏کند که در ایام عزاداری اهل‏بیت ‏علیهم السلام، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنی، با اشک، آه و ناله و زاری، از نظر خوراک، با کم‏ خوردن و کم‏ آشامیدن مانند افراد غم‏ زده«5»
و از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایت‏ گر اندوه و ناراحتی است، آشکار سازیم.
ب. انسان‏ سازی:از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‏دردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمان ‏های آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق می‏دهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می ‏کند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم می‏ آمیزد و در پرتو آن، انگیزه‏ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند محبی می ‏شود که فعال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج. جامعه‏ سازی: هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسان‏سازی گشت؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می‏شود و آدمی می‏کوشد تا آرمان‏ های اهل بیت‏ علیهم السلام را در جامعه حکم‏فرما کند.
به بیان دیگر، عزاداری بر اهل بیت‏ علیهم السلام؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان‏ های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می‏ سازد. به همین دلیل می‏توان گفت: یکی از حکمت‏ های عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
د. انتقال‏ دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد:کسی نمی‏تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت‏ علیهم السلام آشنا می‏شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته‏ای است تا آموزه‏های نظری و عملی امامان راستین، به نسل‏های آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت‏ علیهم السلام است.
فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین‏علیه السلام چیست؟
مسئله انسان‏ سازی، جامعه‏ سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد در مجالس امام حسین ‏علیه السلام، قوی‏تر نیز می‏ باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین ‏علیه السلام و نیز آموزه ‏های تربیتی، سیاسی،فرهنگی و اجتماعی عاشورا، در تعالی و بالندگی انسان و جامعه چشم‏گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه‏ های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می‏شود.
با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می‏ توان عناصر انسان‏ ساز، جامعه‏ ساز و فرهنگ‏ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردی چون:
عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلت‏ بار، اندک بودن انسان‏ های راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت‏ طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهی شهادت‏ طلبان در مبارزات حق‏ جویانه،حرمت ذلت ‏پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوانمردی، یاری‏خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق.«6»
درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین                    بذر همت در جان افشاند، افکار حسین
گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش                این کلام نغز می‏باشد ز گفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است              نغمه ‏ای می ‏باشد از لعل درر بار حسین
منابع:
1:سوره شوری،آیه 23  سوره هود آیه 29 میزان الحکمه  ج 2 ص 236
2:المحجه فی الکتاب و السنه ص 169،170،181،182
3:بحار الانوار ج 44 ص 287
4:امالی ص 350
5:طبق فرموده امام صادق علیه السلام به معاوه بن وهب «عزادارن سید الشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا ان که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد و در در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت ،سد جوع و عطش کنید»تاریخ النیاحه الامام الشهید احسین بن علی ج 1 ص 159،157
6:فرهنگ عاشورایی ص 271،267،حسین ،عقل سرخ  ص 119،77
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت  راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/24 :: ساعت 11:30 صبح)
نظرات ()

سوال:سلام حاج آقا من یه سوال از شما داشتم،من اسلامو قبول دارم ولی معنی بعضی از دستوراتشو درک نمیکنم مثلا این که چرا زنها باید رفتار بد شوهر تحمل کنند من خیلی روایات در این باره شنیدم . اینو گفتم چون به شخصه خیلی فکر میکنم و نمیتونم بعضی رفتارای همسرمو تحمل کنم چند دفعه تصمیم به جدایی گرفتم ولی نمیخوام پدر و مادر پیرمو عذاب بدم اونا طلاق خیلی بد میدونن مادر من هم خیلی پدرمو تحمل کرده خیلی بیشتر از من هنوزم پدرم اونطور که باید قدر دان مادرم نیست ولی بعد از اینهمه رنجی که مادرم کشید احترامش تو فامیل از همه بیشتره و من با خودم میگم خودمو واسه همسرم یه عمری پیر کنم که بعد از اینهمه جواب بده . . .  آخه این چه قانونیه ؟؟؟؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم ...ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت درمیان گذاشتید و ببخشید کمی دیر پاسخ سوال شما را می دهم به خاطر این که در ایام محرم به تبلیغ و برگزاری جلسه های عزا داری امام حسین به مسافرت رفته بودم و جایی که بودم دسترسی به اینترنت نداشتم خلاصه از شما عذر خواهی می کنم ...اما جواب سوالات شما...

باید عرض کنم که اسلام هیچ گاه کسی را اجبار به تحمل سختی نمی کند و اگر در بعضی جاها مردم را تشویق به تحمل برخی از مسائل از جمله تحمل بد اخلاقی های شوهر کرده است به خاطر یک مساله مهم تر است و ان هم از هم پاشیده نشدن کانون خانواده است چون نزد خداوند هیچ کانونی گرامی تز از کانون خانواده نیست همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید هیچ کانونی در اسلام برپا نشده است که نزد خداوند از کانون خانواده محبوب تر و عزیزتر باشد. و به خاطر همین مردها را تشویق به خوش اخلاقی کرده استو در روایت زیبایی ار رسول گرامی اسلام نقل شده است بهترین مردان امّت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبّر نباشند و نسبت به آنان ترحّم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند.
و یا در روایت دیگری از امام صادق این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:هرکس دوستدار ما خاندان عصمت و طهارت باشد به همسرش بیشتر اظهار دوستی می کند.
اگر مادر یا پدر فرقی ندارد از هم جدا شوند بچه ها هم از نظر عاطفی و هم از نظر اجتماعی ضربه می بینند و این اصلا خوب نیست این جا است که اگر یک نفر از خود ایثار نشان دهد و سختی های طرف مقابل را تحمل کند کارش نزد خداوند اجر و مزد بسیار زیادی دارد همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنان بر می‌دارد و حشر آنان با حضرت فاطمه ( س ) است :....دوم، زنی که بر اخلاق بد شوهرش صبر کند،...
خداوند این پاداش را به خاطر تحمل سختی های شوهر بد اخلاق به انسان می دهد همه ما به این دنیا امده ایم تا بتوانیم کوله بار خود را از ثواب ها پر کنیم و همیشه دریافت ثواب در برابر تحمل سختی ها می باشد همانند تحمل سختی گرسنگی در ماه رمضان،یا تحمل سختی جنگیدن در میدان جنگ علیه دشمنان و....
پس نتیجه این شد که اسلام کسی را مجبور نکرده است و نشانه اش هم این است که راه طلاق را باز گذاشته است اگر اجبار می کرد که راهی به نام طلاق قرار نمی داد ...امیدوارم که این دستور با توضیححاتی که خدمت شما عرض کردم درک شده باشد. در ضمن برای این که انسان بتواند بد اخلاقی های شوهر را تحمل کند باید راه کارهایش را بلد باشد برای این امر تحقیقی در این مورد خدمت شما نوشته می شود ان شاالله که مورد استفاده واقع شود ...
روش برخورد با شوهر بد اخلاق ادامه مطلب...


نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/9/21 :: ساعت 7:50 عصر)

نظرات ()

سوال:سلام به طور اتفاقی وبلاگتون رو دیدم یه مشکل دارم خواستم راهنماییم کنید 22سال دارم خواهر بزرگترم مجرده من یه خواستگار دارم که 5ساله میاد خواستگاری،ایشون از آشناها هستن و هر بار به دلیل مخالفت خواهرم ازدواج ما با تاخیر میفته از طرفی نمیخام بخاطر دلم خواهرم رو ازرده کنم و دل شکسته بشه خیلی خسته شدم تکلیفم با زندگیم معلوم نیست من فقط باایشون حرف میزنم اما دیگه نمیخام بار گناهام ازاین بیشتر بشه کمکم کنید؟ ممنون....
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از زبان استاد دهنوی:
من همه منابع دینی را برسی کردم و هیچ سخنی مبنی بر این که توصیه شده باشد که تا دختر بزرگتر ازدواج نکرده کوچکتری نباید ازدواج کند ندیدم و اصلا عاقلانه هم نیست که بگویم حتما باید دختر بزگتر ازواج کند تا نوبت به دختر کوچکتر برسد چون ادم ها با هم تفاوت ها بسیار دارند مطمئنا دو خواهر هم با هم متفاوت خواهند بود و ممکن است خواهر برزگتر به خاطر مثلا تحصیلات،و...موقعیت ازدواج برایش وجود نداشته باشد و این اصلا منطقی نیست که بگویم دختر کوچکتر هم باید صبر کند تا این خواهر بزرگتر ازدواج کند و بعد نوبت او برسد.
 این فرهنگ درست نیست و در جامعه این توهم های نادرست وجود دارد  ولی ای کاش نبود در بعضی از کلان شهر و طیف ها این مساله کم رنگ تر شده است ...اما یک توصیه به خواهر کوچکتر:
1:خواهر کرامی تا جایی که راه دارد مراعات خواهر بزرگتر را بکنید مثلا در بعضی از شهر ها دخترها تا سن 23 الی 24 سالگی ازدواج می کنند و اگر مثلا سن شما 17 یا 18 سال است اگر مدتی به خاطر خواهر بزرکترتون که مثلا 24 و ...است صبر کنید کمک بزرگی به او کرده اید خودتان می دانید که دختر ها خیلی عاطفی هستند و ممکن است ازدواج شما عواطف او را تحریک نماید و خلاصه از شما ناراحت شود  و شما خودتون را جای او بگذارید ببیند در این شرایط چه می کردید . و البته این هم برای خودش حد مرز دارد و اگر احساس کردید که ازدواج نکردن برای شما باعث مصیبت های زیادی می شود و یا موارد خیلی خوب را از دست می دهید یا خدایی نا کرده به گناه بیفتید  در این صورت می توایند ازواج کنید ..ان شاالله همشه موفق و موید باشید

لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت راه فضیلت




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/9/3 :: ساعت 8:36 عصر)
نظرات ()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ