سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 983053 | بازدیدهای امروز: 0| بازدیدهای دیروز: 41
درباره خودم

جواب سوالات
سجاد
لطفا سوال خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت مطرح کنید..و در این جا پاسخ سوال خود را ببینید: آدرس وبلاک راه فضیلت: http://tavasool.parsiblog.com/
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات
لینک های دوستان
اشتراک
 

 

سوال:موضوع:خدا خالق  -همه چیز-  است.محمول:خدا انسان را خلق کرد.محمول: انسان شمشیر را خلق کرد.نتیجه: پس خدا خالق شمشیر است.توضیح:شمشیر وسیله ای برای خونریزی و تهاجم است.آیا خدا فردی خونریز و مهاجم است؟ آیا خدا در خونریزی و تهاجم بشر شریک است؟نکته: تمام علل ها و معلول ها  به خدا ختم میشود. در برهان علیین تسلسل محال و دور باطل است....
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم ...ممنون ازشما که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ....
خداوند مواد ساخت هر وسیله ای را به بشر داده است چون مورد نیاز بشر است و از جمله شمشیر ولی قبل از این که انسان بخواهد با شمشیر کسی را بکشد باید فکرش خراب شده باشد و چه کسی فکرش خراب است مطمئنا کسی که دستورات خدا را انجام نمی دهد به باید ها و نبایده های الهی پایبند نیست و از جهتی خداوند انسان را مختا آفریده است و او می تواند شمشیر را بسازد برای این که از خود دفاع کند یا این که شمشیر را بسازد برای این که دیگران را بکشد و در این انتخاب ازاد است و هر کدام را که انتخاب کند خودش انتخاب کرده است اما اگر نکشتن افراد را انتخاب کند به خدا نسبت داده می شود چون خداوند به او گفته کشتن دیگران کار بدی است
انسانى که بوسیله سلاح گرم یا سرد بى‏گناهى را به قتل مى‏رساند مسلم مرتکب گناه شده است
، اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسى مى‏کنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیرى صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تاثیر و قدرت گلوله دیده مى‏شود که تمام اینها جنبه‏ هاى مثبت قضیه است، زیرا همه آن ها مى‏ توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگى را حل مى ‏کنند، تنها جنبه منفى قضیه آن است که تمام این قدرت ها و نیروها در غیر مورد خود بکار گرفته شده است مثلا به جاى اینکه به وسیله آن ها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانى و خطرناک شده باشد در مورد انسان بى‏ گناهى به کار رفته شود
همین جنبه منفى اخیر است که آن را به صورت" گناه  در مى‏ آورد، و الا نه قدرت نشانه‏ گیرى انسان چیز بدى است و نه نیروى باروت و نفوذ گلوله،همه این ها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان
و اگر این ها به خدا نسبت داده می شود به خاطر آن است که تمام منابع قدرت حتى قدرت‏ هایى که از آن سوء استفاده مى‏ شود،از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است
و اگر کسی از این نعمت های الهی سوء استفاده کند این سوء استفاده به خدا نسبت داده نمی شود
و این درست به آن مى ‏ماند که پدرى سرمایه‏ اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکارى و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد،شکى نیست که او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است و این سوء استفاده به خود فرزند متوجه است نه پدر وگرنه پدر در حق او احسان کرده و او را گرامی داشته است
و این است معنای آیه :
ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیدا «آنچه از نیکیها به تو مى‏رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم و گواهى خدا در این باره، کافى است» «سوره نساء آِیه 79
لطفان نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/5/5 :: ساعت 12:5 صبح)
نظرات ()

سوال:چرا نماز هامون بی کیفیته و این که چرا با این که با تما م وجود که دلمون میخواد نماز بخونیم اما هی نمیشه حسش نمیاد من خیلی ومواظبم از لقمه هر کسی نخورم اما بازم گاهی میشه دلم نمیخواد نمازام  رو نخونم اما ...از خدا خیلی شرمندم
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
علت این که ما از نماز هایمان لذت نمی بریم این است که در نماز خشوع و خضوع نداریم همان گونه که وجود نازنین امام علی علیه السلام می فرماید: امام على علیه السلام : اى کمیل! مهم این نیست که نماز بخوانى و روزه بگیرى و صدقه بدهى ؛ مهم این است که نماز، با دلِ پاک و عمل خدا پسندانه و خشوعِ راستین صورت گیرد .«1»
همان گونه که می دانیم انسان موجودی است که زیبایی را دوست دارد و از آن لذت می برد همان گونه که گل را به خاطر زیبایی اش دوست دارد و برای این که نماز را هم دوست داشته باشد باید ان را تزیین کند و تزیین نماز به خشوع می باشد همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید: خشوع،زیور نماز است«2»
اگر خشوع در نماز نباشد اصلا نمی شود گفت که فلانی نماز خوانده است و شاید شکل نماز را داشته باشد ولی واقعیت نماز را ندارد و آن چه برای روح لذت بخش می باشد واقعیت است همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:کسى که در نماز خود خشوع ندارد نمازش نماز نیست«3»
 «خشوع» آن حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که انسان در مقابل شخص و یا حقیقتى داشته باشد
براى یافتن خشوع در نماز رعایت چند نکته ضرورى است:
1:همواره نمازها را اول وقت خواندن،
2:مکان نماز خالى از صداها و اشیایى باشد که موجب جلب توجه است،
3:تا جایى که ممکن است در مساجد و به جماعت نماز خواندن،
4:پیش از نماز زمینه ‏هاى روحى توجه به معبود را در خود فراهم ساختن از طریق خواندن دعاهاى هنگام وضو اذان اقامه و دیگر مستحبات قبل از نماز،
5:مهم‏تر از همه بیرون راندن حب دنیا از نفس و دل را مملو از عشق الهى ساختن. زیرا خیال و اندیشه انسان همواره متوجه چیزى است که بدان دلبستگى دارد چنانکه عاشق در همه حال به یاد معشوق است. پس انسان دوستدار دنیا همیشه حتى در نماز ذهنش متوجه مسائل دنیوى است و آن که جانش لبریز از عشق خداست در امور دنیوى نیز هیچ گاه فارغ از یاد او نمى‏شود و به عبارتى هماره در نماز است،
6: نکته دیگر آن که قوه خیال انسان چون چکاوکى است که اگر با زحمت مداوم تربیت نشود هر آن از شاخى بر شاخ دیگر مى‏ جهد و قرار و آرامى ندارد. از این رو انسان باید ابتدا بکوشد که در نماز از آن مواظبت نموده و آن را به یاد خدا نگهدارد و هرگاه متوجه شد که از یاد خدا غافل گردیده بلافاصله آن را به جایگاه اصلى برگرداند. چنانچه مدتى بر این عمل مداومت کند پرنده خیال رام و مطیع گشته و حضور دل و توجه به سوى خدا ملکه آن خواهد گشت،
7:دانستن معانى عبارات نمازها و دعا و مطالعه در احوال معاد و ... کمک بسیارى مى‏کند،
8:مطالعه پیرامون احوال اولیا در نماز بسیار مناسب است و توصیه مى‏شود کتاب «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت» امام خمینى را مطالعه فرمایید،
9: خوددارى از نگاه و توجه به چیزهاى جلب کننده حواس. بهتر است در حال قیام به مهر و در رکوع به پاها نگاه شود،
10:سعى کنید اذکار و قرائات نماز را با طمأنینه و با تدبر در محتواى آنها بخوانید. قبل از بیان راه‏هاى تقویت اراده، بهتر است فرد با اراده و در مقابل فرد بى ‏ثبات و فاقد اراده را توصیف کنیم. فرد با اراده کسى است که وقتى در مورد کارى به خوبى تأمّل کرد، تصمیم به انجام آن مى ‏گیرد و بافعالیت و ثبات قدم آن را به اجرا در مى ‏آورد. بنابراین پافشارى بر تصمیمى غلط یا داشتن میلى قهرمانانه ثبات قدم نخواهد بود.در مقابل فردى که داراى اراده ضعیف است، با کمترین مشکل از انجام کار دلسرد شده و کوشش جهت تحقق آن را متوقف مى‏ کند. فردى که اراده قوى دارد آن چه را که با تأمّل خواسته است. با کوشش و ثبات قدم در پى تحقق آن برمى ‏آید.
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت    راه فضیلت
منابع:
1: الإمامُ علیٌّ علیه السلام : یا کُمیلُ ، لیسَ الشَّأنَ أن تُصَلِّیَ و تَصُومَ و تَتَصَدَّقَ، إنّما الشَّأنُ أن تکونَ الصَّلاةُ فُعِلَت بِقَلبٍ نَقِیٍّ، و عَمَلٍ عندَ اللّه ِ مَرْضِیٍّ، و خُشوعٍ سَوِیٍّ «میزان الحکمه روایت شماره 10748»
2:قال رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : الخُشوعُ زینَةُ الصَّلاةِ «میزان الحکمه روایت شماره 10746»
3:قال رسول صلى الله علیه و آله : لا صَلاةَ لِمَن لا یَتَخَشَّعُ فی صلاتِهِ «میزان الحکمه روایت شماره 10747»




نویسنده: سجاد(سه شنبه 90/5/4 :: ساعت 9:59 عصر)
نظرات ()

سوال:راضی بودن مقدمه ی آرامش است. این راضی بودن را چگونه می توان کسب کرد و مهم تر از همه به صورت دائمی و در تمام مشکلات حفط کرد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که خداوند به همه ما توفیق دهد که در مشکلات بربار باشیم و خدایی نکرده دل زده نشویم
انسان همیشه در برابر مشکلات قرار دارد و اصلا اگر مشکلات در زندگی نباشد زندگی یک نواخت خواهد بود و انسان هم از زندگی یک نواخت بیزار است و از همه این ها گذشته برخی از استعداد های انسان در مشکلات شکوفا می شود یعنی لازمه شکوفا شدن استعدا کارهای سخت می باشد همان گونه که یک قهرمان برای این که به افتخار قهرمانی برسد باید ورزش های سخت انجام دهد.
اگر مشکلی به ما رسید و ما تمام تلاش خود را برای برطرف کردن آن انجام دادیم ولی موفق به حل آن نشدیم باید بدانیم در این کار مصلحتی نهفته است مثلا کسی که فرزندش مریض می شود و برای سلامتی او هر کاری که از دستش ساخته است انجام می دهد اما موفق به سالم کردن فرزندش نمی شود نباید از خوب نشدن فرزندش نارحت باشد و باید این گونه فکر کند که خداوند دوست دارد این بنده را در حالت مریضی ببیند و چه بسا به خاطر تحمل سختی های مریضی خداوند او را در قیامت در بهشت جای خواهد دارد و اطرفیانش را به خاطر همراهی و هم دلی با این مریض مستحق اجر بزرگی کرداند همان گونه که این حادثه برای امام باقر علیه السلام هم اتفاق افتاد نقل می کنند:
یکی از کودکان امام باقر علیه السلام بیمار شد. حضرت از فرط علاقه‌ای که به آن کودک داشت سخت نگران و اندوهگین بود و آرام نداشت. حاضران به یکدیگر می‌گفتند اگر برای این کودک حادثه‌ای رخ دهد (و بمیرد) برای جان امام باقر علیه السلام نگران هستیم.
طولی نکشید صدای گریه و زاری از خانه امام باقر علیه السلام بلند شد (معلوم شد همان کودک از دنیا رفته) اما بر خلاف انتظار همه، حضرت با رویی باز در حالتی کاملاً متفاوت با آن حالت هنگام بیماری کودک بیرون آمد؛ اطرافیان عرض کردند: فدایت گردیم! ما از این حادثه بر شما می‌ترسیدیم و برایتان نگران بودیم که نکند شما را از پای در آورد!
امام فرمود: ما دوست داریم کسانی که مورد محبت و علاقه ما هستند در سلامت و عافیت باشند، اما آنگاه که فرمان خدا برسد، تسلیم امری هستیم که خدا دوست دارد(و راضی به رضای او هستیم).«1»
انسان باید در مشکلات فکر کند که آیا خودش به وجود آورنده مشکل است مانند شخصی که دروغ می گوید و بعد در آستانه رسوایی قرار می گیرد در این صورت باید سعی کند با توبه دیگر برای خود مشکل ساز نشود و اگر در ایجاد مشکل خودش نقشی ندارد بلکه او وظایفش را به خوبی انجام داده است ولی مشکلاتی در زندگی او به وجود آمده است مانند حضرت ایوب با این که از پیامبر خداوند بود خداوند برای این که ارتقاء درجه پیدا کند او را به مشکلاتی مبتلا نمود ولی ان پیامبر خدا در مقابل مشکلات مقاومت نمود و توانست رضایت الهی را کسب کند ..خلاصه در مورد هر مشکلی باید فکر نمود و قتی درباره اش فکر شود انسان می تواند نقس خود را راضی کند همان گونه که در روایت زیبایی این گونه نقل شده است که:
امام صادق علیه السلام فرمودند:داناترین مردم به خداوند، راضی‌ترین آنان به قضای الهی است.»
البته این رضایت فرزند ایمان است یعین هر چه انسان ایمانش به خداوند بیشتر باشد بهتر می تواند در مقابل سختی ها و گرفتاری هما مقاومت کند همان گونه که روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت می فرماید:
بدانید که هیچ بنده اى از بندگان خدا هرگز مؤمن نباشد مگر آن که از آنچه خدا با او مى کند، خوشایندش باشد یا ناخوشایند، راضى باشد.«3»
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاگ راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:بحار الانوار ج 46 ص 31
2:انَّ اَعلَمَ النّاسِ بِاللهِ اَرضاهُم بِقَضاءِ اللهِ عَزّ و جَلّ «اصول کافی، ج 2، ص60 »
3:قال صادق علیه السلام : اعْلَموا أنّهُ لَن یُؤمِنَ عبدٌ مِن عَبیدِهِ [ اللّه ]حتّى یَرضى عَن اللّه ِ فیما صَنعَ اللّه ُ إلیهِ و صَنعَ بهِ ، على ما أحَبَّ و کَرِهَ




نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/5/3 :: ساعت 5:46 عصر)
نظرات ()

سوال:تکلیف نوزادنی که بعد از تولد می میرند در قیامت چیست؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم ان شاالله بتوانم پاسخ گوی خوبی برای سوال شما باشم.
در مورد سوال شما باید عرض کنم که این کودکان در قیامت به دو دسته تقسیم می شوند
1:کودکانی که از زن و مرد با ایمان از دنیا رفته اند.حالشان در قیامت تابع والدین خود می باشد همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏کنیم و از (پاداش) عملشان چیزى نمى‏کاهیم و هر کس در گرو اعمال خویش است«1»
ولى جمعى از مفسران" ذریه" را در اینجا به معنى اعم، تفسیر کرده‏اند به طورى که اطفال خردسال را نیز شامل مى‏شودو هیچ مانعى ندارد که فرزندان خردسال نیز به احترام پدران به بهشت روند و در کنار آنها قرار گیرن«2»
و در برخی از روایات این گونه بیان شده است که:
به درستی که کودکان شیعیان ما که از مومنان هستند هنگامی که می میرند تحت تربیت و پرورش حضرت زهرا قرار می گیرند«3»
و باز در روایت دیگری درباره فرزندان مومنان که بعد از تولد می میرند این گونه وارد شده است:
 خداوند متعال حضرت ابراهیم و ساره را سرپرست اولاد مؤمنان نموده و آنان بوسیله درختى که در بهشت است و داراى نوکى مانند نوک پستان گاو مى‏باشد تغذیه مى‏گردند، پس چون قیامت فرا رسد؛ لباسهاى زیبا بر آنان پوشانده شده و با عطریّات بهشتى خوشبو گشته، و به پدرانشان اهدا مى‏گردند، و از آن هنگام آنان با پدرانشان در بهشت فرمان روایند.«4»
2:کودکان کسانی که مومن نیستند.
روایات در این مورد متفاوت هستند
الف. روایاتى که بیان مى ‏کنند فرزندان مشرکان که پیش از بلوغ از دنیا مى‏روند، به همان جایگاهى وارد مى‏ شوند که پدران مشرک آنان وارد شده‏اند؛ یعنى دوزخ. براى مثال، امام صادق علیه‏السلام از پدرش نقل مى‏کند: حضرت على علیه‏السلام فرمودند:فرزندان مشرکان به همراه پدرانشان در آتش قرار دارند... .«5»
در توضیح روایت مذکور باید به چند نکته توجه کنیم:
1: این روایت به جهت سند، ضعیف و غیرمعتبر مى‏ باشد،
2:این‏گونه روایات با بنیان‏ هاى اعتقادى شیعه ناسازگار است، زیرا اوّلاً وارد کردن کودکان بى‏گناه و غیرمکلَّف داراى قبح عقلى است«از نظر عقل زشت می باشد»و کار زشت هم از خداوند حکیم صادر نمى‏ شود؛ خواجه نصیرالدین طوسى در این‏باره مى‏گوید:عذاب شخصی که به سن تکلیف نرسیده کاری زشت می باشد«6»
علّامه حلّى نیز در شرح فراز مذکور مى‏فرماید: «برخى از حشویّه بر این باورند که خداوند متعال کودکان مشرکان را عذاب مى‏ نماید و اشاعره نیز آن را جایز مى‏ دانند، اما عدلیه ـ شیعه و معتزله ـ همگى عذاب نمودن کودکان را ممنوع مى‏ دانند به این دلیل که چنین کارى به لحاظ عقلى قبیح و زشت است و کار قبیح از خداوند متعال صادر نمى‏شود.«7»
ثانیا این ‏گونه روایات بر خلاف آموزه‏ هاى قرآن مى‏ باشد:  هیچ بردارنده‏اى بار گناه دیگرى را برنمى‏دارد، و ما تا پیامبرى برنیگیزیم به عذاب نمى‏پردازیم.«8»
ب. دسته‏ اى از روایات بیانگر این است که اطفال مشرکان در روز قیامت امتحان مى‏ شوند، به این صورت که آتشى فراهم شده و به آن ها دستور داده مى‏ شود که خود را در آتش افکنند؛اگر امر خداوند را اطاعت کنند آتش بر آنان سرد و سالم مى ‏شود و در اثر اطاعت پروردگار وارد بهشت مى‏ شوند، ولى اگر از رفتن به داخل آتش خوددارى کنند،خداوند آنان را به خاطر سرپیچى در دستور خود، وارد دوزخ مى‏ کند؛ براى مثال، در من لایحضره الفقیه آمده است: عبداللّه‏بن سنان مى‏گوید از امام صادق علیه‏السلام در مورد کودکان مشرکان که هنوز به سن ارتکاب گناه نرسیده‏اند و از دنیا مى‏روند پرسیدم: حضرت فرمودند: آتشى برافروخته مى‏شود و به کودکان گفته مى‏شود داخل آن آتش شوند پس اگر داخل آتش شدند بر آنها سرد و سلامت مى‏شود و اگر سرباز زنند و وارد آتش نشوند خداوند به آنها مى‏ گوید: من به شما امر نمودم و شما از دستور من سرپیچى و نافرمانى کردید. از این‏رو، خداوند دستور مى‏دهد آنها را به آتش افکنید.«9»
این روایت گرچه به لحاظ سندى صحیح و معتبر است، ولی نقاط ابهامى در آن وجود دارد که مانع از اعتماد به آن مى‏ گردد؛ از آن جمله اینکه: بر پایه مبانى اعتقادى، در حالی که جهان آخرت دار جزا و پاداش مى ‏باشد نه دار تکلیف و عمل؛ چنان‏که در پاره‏اى از روایات به این مطلب تصریح شده است:
1:قال على علیه‏السلام: ـدر این دنیا روز عمل و تلاش است و حسابرسى نیست و فردا ـ روز قیامت ـ روز حسابرسى است و عملى در کار نیست.«10»
2:قال رسول‏ اللّه صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله:امروز در روز عملى هستید که هیچ حسابرسى در آن نیست و نزدیک است در روزى قرار بگیرد که روز حسابرسى است و هیچ عملى در آن نیست.«11»
خلاصه با دقت در روایات به این نتیجه میر سیم که:
مدّعاى این نوشتار این است که اطفالى که پیش از بلوغ از دنیا مى‏روند ـ چه اطفال مؤمنان و چه اطفال مشرکان ـ وارد بهشت شده و سعادتمند مى‏ شوند.
و تاید این نتیجه گیری ما سخنی است از مرحوم علامه مجلسی:
علّامه مجلسى پس از بیان گروهى از روایات پیرامون «فرجام کودکان در روز قیامت»، چنین مى‏فرماید: «بین اصحاب ما ـ علماى شیعه ـ درباره ورود اطفال مؤمنان به بهشت، هیچ اختلافى وجود ندارد، اما متکلّمان بر این باورند که اطفال کفّار وارد دوزخ نم ى‏شوند، بلکه آنان یا به بهشت مى‏روند و یا در "اعراف" ساکن مى‏ شوند.«12»
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ«طور آیه 27»
2:تفسیر نمونه ج 22 ص 430
3: عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع قال إن أطفال شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمة علیها السلام «تفسیر قمی ج 2 ص 332»
4:و ما روی أن الله تعالى کفل سارة و إبراهیم أولاد المؤمنین یغذونهم بشجر فی الجنة لها أخلاف کأخلاف البقر فإذا کان یوم القیامة ألبسوا و طیبوا و أهدوا إلى آبائهم فهم فی الجنة ملوک مع آبائه«معانی الأخبار 206  باب معنى قول النبی ص لعلی ع یا علی لک کنز فی الجنة و أنت ذو قرنیها .....  ص : 20»
5:اولاد المشرکین مَعَ آبائهم فی النّار...«من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 491.»
6: و تعذیب غیر المکلَّف قبیحٌ.«کشف المراد، ص 318.»
7:کشف المراد، ص 318.
8:وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»«اسراء: 15»
9:محمّدبن على صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 3، ص 491ـ492.
10إِنَّ الْیوم عملٌ وَ لاحسابَ و غدا حسابٌ وَ لا عملَ«نهج ‏البلاغه، خ 42.»
11:أَوْ إنّکم فی یومِ عملٍ لاحسابَ فیه وِ یُوشک أَنْ تکونوا فى یومِ حسابٍ لیس فیه عمل«میزان الحکمة، ج 1، ص 618.»
12:محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 5، ص 296ـ297.




نویسنده: سجاد(شنبه 90/5/1 :: ساعت 9:54 عصر)
نظرات ()

سوال:حاج اقا من مشکلم اینه من 20 سالمه و نیازهای جنسی من واقعا داره اذیتم می کنه حاج اقا تا حالا با دختری دوست نشدم حاج اقا واقعا نمیدونم من باید چیکار کنم خودمم شرایط ازدواج رو در خودم اصلا نمیبینم چون هنوز خدمت نرفتم و تازه میخوام دانشجو بشم....
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک را فضیلت در میان گذاشتید از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم و خوشحال هستم  که قوانین اسلامی و انسانی را رعایت می کنید و حاضر نیستید خود را در حرام که همان دوستی با جنس مخالف باشد قرار دهید و مطمئنا راه،پاک زندگی کردن برای شما هموار تر از کسی است که خودش را در جاده شهوت و هوای و هوس قرار داده است و البته طبق دستور قران انسان باید تا زمانی که شرایط ازدواچ برای او فراهم نشده است پاکی پیشه کند همان گونه که در قرآن می فرماید:
و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى‏یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏ نیاز گرداند«1»
دوست عزیز من باید حدمت شما عرض کنم که در رساله های عملیه این گونه آمده است:
 ازدواج از مستحبّات است و اگر کسی بترسد که با ترک ازدواج در حرام بیفتد ازدواج بر او واجب است.«2»
 و البته انسان نباید از نا هموار بودن زندگی برای ازدواج بترسد و این را باور داشته باشد که خداوند او را کمک می کند و مشکلاتی مانند تحصیل و سربازی نمی تواند مجوز ارتکاب حرام بشود اگر انسان به خاطر نداشتن همسر در گناه می اقتد بر او واجب است ازدواج نماید و این مشکلات نباید جلوی این واجب را بگیرد و زندگی از این گونه مشکلات فراون دارد مانند نداشتن منزل،اتومبیل و...و نمی شود به بهانه نداشتن این مسائل امر مقدس ازدواج را به تاخیز انداخت
 توصیه نخست در چنین شرایطی، این است که شخص به هر شکل ممکن با توکل به خدا، برای ازدواج اقدام کند و از مشکلات آن نهراسد؛ زیرا مشکلات نیز بخشی از زندگی است و باید برای رویارویی با آنها آماده شد.
برای اینکه مشکلات اقتصادی به یکباره هجوم نیاورد، بهترین راه این است که انسان، فرد مناسب و سازگار با شرایط خود را برای زندگی مشترک برگزیند؛ اما مراسم عروسی را تا دو سه سال به تأخیر اندازد. این برنامه چند خاصیت دارد:
1:شخص می‏تواند در حد نسبتاً محدودی، به تأمین غریزه جنسی خود بپردازد.
2:از مزایای شیرین دوران نامزدی ـ که دلپذیرترین دوران زندگی است ـ بهره‏مند می‏شود.
3:با برخورد با مشکلات، به تدریج پختگی و توانایی لازم را برای حل آنها پیدا می‏کند.
4:با دست و پا کردن کاری در کنار تحصیل، کم ‏کم بر مشکلات اقتصادی غلبه می‏کند و برای تشکیل خانواده، آماده می‏شود.
راه کار دوم را حتما خود شما هم در ازدواج موقت می دانید ولی روی آوری به صیغه هرگز برای کسی که هنوز تجربه ی ازدواج ندارد صحیح نیست و او را از ازدواج موفق دور می سازد و زمینه ی بهره مندی از نسل پاک و سالم را به روی آدمی سد می سازد و تأکید مى‏ کنم ازدواج موقت از نظر عرف پسندیده نیست ولى در شرع مطرح شده و حلال می باشد؛ به هر حال موقعیت کنونى جامعه را باید مد نظر گرفت.
در عین حال در صورتى که به هر دلیلى نتوانستید ازدواج کنید تا زمان فراهم شدن شرایط و امکانات ازدواج براى کنترل این غریزه سرکش که اگر رها شود دین و دنیاى فرد را تباه مى‏ کند راهکارهاى عملى زیر را مورد توجه قرار دهید:
1: هفته‏ اى یکى دو روز روزه مستحبى بگیرید.
2: هر روز به منظور تخلیه انرژى جسمانى خود به مقدار زیاد ورزش کنید.
3:اوقات فراغت خود را با انجام کارهاى هنرى، فنى، و کمک به هم اطاقى‏ ها و... پر کنید.
4:در خوردن مواد غذایى انرژى‏زا و محرک مثل، خرما، پیاز، فلفل، تخم‏مرغ و... به حداقل لازم اکتفا کنید.
5:از تماشاى رفتارها و برجستگى‏ هاى بدن دیگران و صحبت ‏هاى تحریک کننده جدا خود دارى کنید امام صادق(ع) فرمود: «نگاه تیرى از تیرهاى شیطان است و چه بسا نگاهى اندوه‏هاى زیادى در پى داشته باشد».
6:براى تمام اوقات شبانه روز خود برنامه ‏اى منظم تدوین کنید و هیچ زمانى را بدون برنامه قبلى سپرى نکنید زیرا براى آن اوقات شیطان برنامه‏ ریزى مى‏کند.
7:با شرکت در مجالس مذهبى، دعا، خواندن نمازهاى نافله و نافله شب پیوسته در صدد تقویت نیروى ایمان خود باشید.
8:همیشه به یاد خدا باشید و با یاد و نام او کمک بگیرید
9:سعی کنید شهوت انگیز را از خود دور سازید.
10:عدم معاشرت و دوستى با افرادی که نقل کلامشان سخن از ازدواج و مباحث مربوط به آن است - تا چه رسد به افرادی که دچار انحراف هستند.لذا باید در پی انتخاب دوستان مؤمن و سالم باشید.
دوست عزیز طبیعى است براى نجات از این وضعیت لازم است با عزمى راسخ و اراده‏ اى محکم به راه‏ کارهاى فوق پاى بند باشید که در پرتو عمل به آن نکات و بدون هیچ گونه تنبلى،سستى، اهمال‏ کارى موفقیت خود را تضمین خواهید کرد.
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت لطفا روی کلمه راه فضیلت کلیک نمایید راه فضیلت

منابع:
1:وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه«نور آیه 33»
2:توضیح المسائل حضرت آیت الله مکارم شیرازی مساله شماره 2023






نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/4/30 :: ساعت 5:59 عصر)
نظرات ()

سوال:سلام خسته نباشید. خانمی 50 ساله هستم و مقلد امام خمینی هستم.عادت ماهانه می شوم.بعضی وقت ها بعد از 7 روز دوباره لک می بینم.نماز و روزه هایم چه حکمی دارد؟ممنون میشم پاسخ من رو بدهید..
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت :
سلام علیکم ....ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید در مورد حیض شدن خانم ها بعد از 50 سالگی مطالبی از رساله حضرت امام خیمینی خدمت شما بیان می کند اگر طبق این مطالب شما تشخیص دادید که لکه های باقی مانده حیض می باشد پس در آن صورت نمی توانید نماز بخوانید و یا روزه بگیرید
امام خمینی در رساله عملیه خود می فرماید:
434 خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می‏آید.
435 زنهای سیده بعد از تمام شدن شصت‏ سال یائسه می‏شوند، یعنی خون حیض نمی‏بینند. و زنهایی که سیده نیستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال یائسه می‏شوند.
439 زنی که شک دارد یائسه شده یا نه، اگر خونی ببیند و نداند حیض است‏ یا نه، باید بنا بگذارد که یائسه نشده است.
505 اگر زن پیش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نیست، باید برای عبادتهای خود غسل کند، اگر چه گمان داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون می‏بیند. ولی اگر یقین داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون می‏بیند،نباید غسل کند و نمی‏تواند نماز بخواند، و باید به احکام حائض رفتار نماید.
506 اگر زن پیش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد که در باطن خون هست،باید قدری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند و بیرون آورد. پس اگر پاک بود، غسل کند و عبادت های خود را بجا آورد. و اگر پاک نبود، اگر چه به آب زرد رنگی هم آلوده باشد،چنانچه در حیض عادت ندارد یا عادت او ده روز است،باید صبر کند که اگر پیش از ده روز پاک شد، غسل کند، و اگر سر ده روز پاک شد،یا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نماید.و اگر عادتش کمتر از ده روز است،در صورتی که بداند پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز پاک می‏شود، نباید غسل کند. و اگر احتمال دهد خون او از ده روز می‏گذرد، احتیاط واجب آن است که تا یک روز عبادت را ترک کند و بعد از آن می‏تواند تا ده روز عبادت را ترک کند.ولی بهتر است تا ده روز کارهایی را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهای مستحاضه را انجام دهد. پس اگر پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز از خون پاک شد تمامش حیض است، و اگر از ده روز گذشت، باید عادت خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و عبادت هایی را که بعد از روزهای عادت بجا نیاورده قضا نماید.
لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات و بلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت  روی کلمه راه فضیلت  کلیک کنیدراه فضیلت
منبع رساله امام خمینی رحمت الله علیه شماره های 434 و 435 و 439 و 505 و 506




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/4/30 :: ساعت 5:8 عصر)
نظرات ()

سوال:من چهل روز مداوم سوره ی حشر رو خوندم برای حاجاتم اما  حاجت من بر آورده نشد!!من میخوام امیدوار باشم ولی بیشتر به این فکر میکنم که شدت گناهانم خدا رو بی علاقه کرده نسبت به من یه دور قرآن دادن به من که سر دویست و چهل روز قرآن برای امام زمان دور میشه امام چه نیازی به قرآن من داره دیروز اصلا حوصله نکردم بخونمش دلم میخواد یکی اینو از من بگیره
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت :
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ببخشید از این که کمی با تاخیر پاسخ می دهم ان شاالله خداوند حاجات همه مومنان از جمله شما را برا آورده بخیر گرداند
سوال شما:من چهل روز مداوم سوره ی حشر رو خوندم برای حاجاتم اما حاجتم بر آورده نشد ....
اولا:بر اورده نشدن حاجت به معنای این نیست که خداوند انسان را دوست ندارد چون خود خداوند به انسان دستور داده است که هر وقت حاجتی دارند به درگاه او دست دراز کنند و گاهی بر عکس گفته شما می باشد و چون خداوند انسان را دوست دار حاجت او را بر آورده نمی کند همان گونه که در روایت زیبایی این گونه نقل شده است :امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید نکند که همانا بخشش،‌ بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی تر گردد و بخشش او کامل تر شود. چه بسا چیزی را خواسته ای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می داد،‌ تباهی دین و دنیای خود را در آن می دیدی».(1)
پس تأخیر اجابت دعا، نشان کم لطفی و کم محبتی خدا نیست، بلکه گاهی بر عکس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. امام صادق(ع) می فرماید: «وقتی مؤمنی دعا می کند،‌ خداوند به ملائکه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نکنید که من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌ای هم هست که دعا می کند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را دوست ندارم».(2)
و البته این که در برخی از روایات وارد شده است که هر کس 40 روز فلان سوره را بخواند دعایش مستجاب می شود منظور این است که انسان تا چهل روز سوره مذکور را با تفکر و تدبر بخواند ترجه ایه به آیه را نگاه کند و در آن فکر کند و در صورتی که آیه ای را متوجه نشد سوال کند و بعد از تفکر در آیه به آیه آن سوره به آن عمل کند و این سوره طوری در روح و جانش اثر کند که برکتش شفا مریضی ها و بر آورده شدن حاجات باشد نه این که انسان این سوره را بدون تفکر و حتی بدون حضور دل بخواند و ان شاالله که شما آن را با تفکر و تدبر خوانده اید اما در مورد ...
ما نباید خیال کنیم که دعای ما مستجاب نمی شود و ما کاری بیهود انجام داده ایم بلکه در روایات وارد شده است که که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد، پس در واقع هر دعایی به اجابت می‌رسد ، اما گونه‌های اجابت مختلف است.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآوردهمی‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند«3»
پس نباید از مستجاب نشدن دعایمان نگرا باشیم و بدانیم که ممکن است شیطان در این مواقع انسان را وسوسه کند ...
و البته در کنار دعا باید تلاش خود انسان هم باشد مثلا کسی که درخواست ثروتی از خداوند می کند و دعا می کند باید خودش هم کار بکند و در راه به دست اوردن ثروت تلاش کند کسی که دعا می کند برای سلامتی باید به دکتر هم مراجعه بکند درمان هم استفاده بکند و دعا کردن بدون تلاش هیچ فایده ای ندارد .همان گونه که روایت زیبایی از رسول گرامی اسلام این گونه بیان شده است:کسى که دعا مى‏کند و به دنبال آن تلاش و عمل نمى‏کند، مانند آن است که بى چله کمانژ«کمان بدون زه»تیر مى‏اندازد».«4»
اما قسمت دوم سوال شما: به من یه دور قرآن دادن به من که سر دویست و چهل روز قرآن برای امام زمان دور میشه امام چه نیازی به قرآن من داره دیروز اصلا حوصله نکردم بخونمش دلم میخواد یکی اینو از من بگیره...
پاسخ من:اولا که شما مختار هستید که این قرآن را بخوانید و اگر علاقه ندارید می توانید نخوانید و با کسی ولی این نکته را باید عرض کنم که این گونه تلاوت ها علاقه انسان به اهل بیت را می رساند و اگر ما برای سلامتی امام زمان قرآن بخوانیم مطمئنا امام زمان در مقابل این هدیه ما هدیه ای بهتر خواهد داد همان گونه که این روش اهل بیت است که حتی اگر کسی به آن ها سلام می کرد جواب را بیشتر از سلام سلام کنند می دادند و حالا اگر کسی برای سلامتی امام زمان علیه السلام قرآن تلاوت کند حضرت هم مطمئنا برای سلامتی او دو برابر قرآن تلاوت خواهد کرد و از این گذشته این بهانه ای است برای این که انسان با این کتاب هدایت گر انس پیدا کند و خلاصه این که هر کسی برای اهل بیت نیکی کند آن ها در مقابل برای او نیکی خواهند کرد همان گونه که ایه 60 سوره الرحمن به این واقعیت اشاره دارد خداند در سوره الرحمان می فرماید:آیا جزاى نیکى جز نیکى است؟
و در تفسیر این ایه روایتی از امام صادق این گونه وارد شده است که حضرت فرمودند:
د آیه‏اى در قرآن است که عمومیت و شمول کامل دارد.
راوى مى‏گوید: عرض کردم کدام آیه است؟ فرمود: این سخن خداوند متعال که مى‏فرماید: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ: که در باره کافر و مؤمن نیکوکار و بدکار جارى مى‏شود (که پاسخ نیکى را باید به نیکى داد) و هر کس به او نیکى شود باید جبران کند، و راه جبران این نیست که به اندازه او نیکى کنى، بلکه باید بیش از آن باشد، زیرا اگر همانند آن باشد نیکى او برتر است، چرا که او آغازگر بود«6»
در پایان از خداوند متعال مسئلت دارم که حاجت همه حاجت مندان از جمله شما کاربر گرامی را بر آورده بخیر بگرداند
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1. نهج البلاغه، نامه 31.
2. اصول کافی، ج 4، ص 245.
3: تحف العقول، ص 202.
4: تحف العقول، ص 202.
5:هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ«الرحمن آیه 60»
6:آیة فى کتاب اللَّه مسجلة، قلت و ما هى؟ قال قول اللَّه عز و جل:" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ" جرت فى الکافر و المؤمن، و البر و الفاجر، و من صنع الیه معروف فعلیه ان یکافئ به و لیس المکافاة ان تصنع کما صنع حتى تربى، فان صنعت کما صنع کان له الفضل بالابتداء!«تفسیر نمونه ج 23 ص 171




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/4/29 :: ساعت 10:34 عصر)
نظرات ()

سوال:خیلی ممنون از اینکه با وجود مشغله های فراوان پاسخ را به این سرعت لطف کردید.حاجی ، اگه یه فردی بچه دار نشود و اینکه نیاز عاطفی و جسمی احساس نکنه «حالا بخاطره بیماری زمینه ایی»در این مورد چی؟ نظر اسلام چیست؟!با حدیثی بر خورد کردم " اکثر من اهل النار العزاب " و این برایم کمی سنگین آمد.در مورد بیماری هم اینکه با وجود اینکه تحت نظر پزشک هست درمانی ندارد.

نتیجه نویسنده وبلاک راه فضیلت:

ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید قبل از هر چیزی دعا می کنم خداوند همه مریض های اسلام و شعیان و به خصوص شما را شفا عنایت کند و شما هم بتوانید ازدواج کنید ...
همان گونه که شما هم اشاره کردید روایاتی به این مضمون وجود دارد که از اهل بیت نقل شده است همان گون که در روایاتی این گونه نقل شده است که اهل بیت فرمودند:
اکثر اهل آتش در قیامت آنانى هستند که از ازدواج و تشکیل خانواده امتناع کردند«1»
باز روایت دیگری از رسول گرامی اسلام که فرمودند:بدترین اموات شما مجرد ها هستند«2»
احکامی که از طرف خداوند صادر می شود یکی از شرایط انجام دادنش قدرت است اگر شخص توانست و قدرت داشت باید انجام دهد و اگر توانایی انجام دادن را نداشت آن حکم از او برداشته می شود مانند نماز که باید انسان ایستاده نماز بخواند و اگر کسی توانایی ایستاده نماز خواندن را نداشت می تواند نشسته نماز بخواند و حتی خوابیده ...
در امور مانند حج در صورتی بر انسان واجب است که توانایی بر انجام حج را داشته باشد و ازدواج هم که امر مستحبی می باشد در صورتی بر انسان واجب می شود که انسان به خاطر انجام ندادن در گناه بیفتد و در رساله های عملیه مراجع هم این گونه وارد شده است:ازدواج از مستحبّات است و اگر کسى بترسد که با ترک ازدواج در حرام بیفتد ازدواج بر او واجب است.«3»
و البته یک راه کار هم وجود دارد که انسان می تواند ازدواج موفت نماید که خیالش از این گونه روایات راحت شود و دیگر هیچ نگرانی نداشته باشد...
و ازدواج موقت هم بسیار کار نیکویی می باشد همان گونه که روایت بسیار زیبایی این گونه نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
هر کس یک بار در زندگی خود متعه کند، درجه اش به مانند درجة حسن مجتبی علیه السلام خواهد بود و هر کس دوبار متعه کند، درجه اش به مانند حسین سید الشهداء‌علیه السلام خواهد بود و هر کس سه بار این کار را انجام دهد، به درجة علی مرتضی علیه السلام نائل می آید و هر کس چهار بار متعه بگیرد، درجه اش همانند من خواهد بود.«4»
صالح بن عقبه از پدرش نقل می‌کند :به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا متعه ثواب هم دارد؟ فرمودند : «‌اگر شخصی متعه کننده با این کار، ‌رضایت خداوند و مخالفت با منکران این کار را خواسته باشد، خداوند برای هر کلمه ای که با متعه صحبت می کند،‌ یک حسنه برایش می نویسد و با هر بار که دست خود را به سویش دراز می کند، یک حسنه برایش ثبت می شود و هنگامی که نزدیکش می شود، خداوند یک گناه از او پاک می‌گرداند و در هنگام غسل، خداوند به اندازة آبی که از موهایش می گذرد ، گناه او را پاک می کند» پرسید :به اندازة موهایش؟‌فرمودند« آری به اندازه موهایش»
در این شب نوارنی از خداوند متعال برای همه مریض های شیعه از خدوند متعال شفای عاجل مسئلت می کنم
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید..جهت ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:أَکْثَرُ أَهْلِ النّارِ الْعُزّابُ«ازدواج در اسلام/26. به نقل از نظام خانواده در اسلام شیخ حسین انصاریان ص 65»
2:شِرارُ مَوْتاکُمُ الْعُزّابُ«بحار، ج 100، ص 220 ـ 221»
3:رساله حضرت آیت الله مکارم شیرازی مسأله 2023ـ
4: لئالی الاخبار ج 3 ص 243
5:وسائل ج 14/ لئالی ج3/من لا یحضر ج 3 .




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/4/26 :: ساعت 10:22 عصر)
نظرات ()

سوال:با سلام و خسته نباشی حاج اقا یه سوال داشتم آیا خداوند از موقعی که ما متولد میشویم ما را مواظبت میکند یعنی مثلا موقعی که من سه ساله بودم خداوند تقدیر من را رقم میزند؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:

سلام علیکم ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید سوال شما دو سوال است یکی در مورد مواظبت خداوند از بندگان و دومی در مورد تقدیر است که پاسخ هر کدام را خدمت شما می نویسم
خداوند به انواع مختلف مراقب انسانها می باشد.و این مراقبت هم از نظر جسمی برای انسان است و هم از نظر معنوی.
یک نمونه آن این است که خداوند دو فرشته برای مراقب انسان قرارداده، همیشه همراه انسان هستند و لحظه ای از او جدا نمی شوند؛ مگر پس از مرگ. کارهای خداوند بر اساس اسباب و مسببات انجام می گیرد. دو فرشته نیز اسباب الهی هستند.
همان گونه که خداوند می فرماید:به خاطر بیاورید هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى‏دارند«1»
و در روایات هم به این موضوع اشاره شده است
روایاتی است که می فرمایند:جای فرشتگان بر شانه های راست و چپ است. و از این قبیل روایات که از آن ها استفاده می شود این دو فرشته همراه انسان هستند و از او جدا نمی شوند.«2»
هم چنین دسته ای دیگری از بیان می کند که فرشتگان همراه انسان هستند تا پس از مرگ. به عنوان نمونه دو روایت را متذکر می شویم:
1:از معصومین-علیهم السلام- نقل شده است که فرمودند: هنگامی که انسان مؤمن از دنیا می رود، آن دو فرشته می گویند: پروردگارا بنده ات را قبض روح کردی مأموریت ما کجا است؟ جواب می آید که آسمانِ من پُر است از فرشتگانی که پیوسته مرا عبادت می کنند و زمین من نیز پر است از مخلوقاتی که مطیع من هستند. شما به سوی قبر بنده ام بروید و در آن جا ذکر بگویید تا روز قیامت و آن را در دفتر حسنات بنده ام بنویسید.«3»
2:معصوم-علیهم السلام- دیگر می فرماید: هنگامی که مؤمن می خواهد نماز صبح بخواند، دو فرشته نزد او حاضر می شوند؛ این فرشته ها حاضر شدند، فرشتگانی که مأمور شبانه ی او بوده اند، بالا می روند و هنگامی که خورشید غروب کرد، آن دو فرشته حاضر می شوند و دو فرشته ای که مأمور در روز بودند، بالا می روند و این ها همیشه جای خود را با یک دیگر عوض می کنند تا هنگام مرگ مؤمن فرا برسد. در این هنگام به او می گویند: خداوند از طرف ما به تو پاداش خیر عطا کند! چه قدر ما شاد شدیم که کارهای نیک و سخنان خوب و جلسات خیری که در آن ها شرکت کردی و ما را همراه خود بردی! پس ما امروز آن طوری هستیم که تو دوست داری و نزد پروردگار، تو را شفاعت می کنیم.«4»
و البته خداوند از رگ گردن هم به انسان نزدیک تر می باشد همان گونه که خداوند می فرماید:
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس او را مى‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم«5»
خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بیخبر بماند، آنهم خلقتى که دائم و مستمر است، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به ممکنات مى‏رسد که اگر یک دم رابطه ما با او قطع شود همه نابود مى‏شویم، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض بخش یعنى کره خورشید جدا مى‏شود و در فضا پخش مى‏گردد (بلکه چنان که خواهیم گفت ارتباط ما با ذات مقدس او از اینهم بالاتر است)خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بیخبر بماند، آنهم خلقتى که دائم و مستمر است، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به ممکنات مى‏رسد که اگر یک دم رابطه ما با او قطع شود همه نابود مى‏شویم، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض بخش یعنى کره خورشید جدا مى‏شود و در فضا پخش مى‏گردد (بلکه چنان که خواهیم گفت ارتباط ما با ذات مقدس او از اینهم بالاتر است)..مطمئنا خداوندی که این همه به بندگانش نزدیک می باشد از آن ها مواظب می کند و از گذشته و حال و آینده بندگانش اطلاع دارد ..
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت

منابع:
1:إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ «سوره ق آیه 17»
2:نهج الصادقین، ج 9، ص 11
3:مجمع البیان، ج 9، ص 216
4: تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 109
5:وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ«سوره ق آیه 16»




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/4/26 :: ساعت 5:49 عصر)
نظرات ()

سوال:سلام حاج آقا نیمه شعبان ولادت امام عصر عج مبارک تو گوگل سرچ میکردم در مورد معایب تجرد و محاسن ازدواج اما مطالب خوبی پیدانکردم ممنون میشم شما راهنمایی بفرمایید
من دختری 23 ساله ام..باتشکر.."الههم عجل لولیک الفرج"


نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:

ممنون از شما که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که همیشه موفق باشید اگر ما فواید ازدواج را بیان کنیم نداشتن آن فواید می شود معایب مجرد بودن
فواید ازدواج کردن به شرح زیر می باشد:
مطمئنا دستورات خداوند به نفع انسان ها می باشد و در واقع قرآن برای رشد انسان ها و رساندن منفعت بر آنان نازل شده است خداوند برای این که بندگانش از نعمت های زیادی که در سایه ازدواج حاصل می شود در قران فرموده است:
مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و نیز غلامان و کنیزان شایسته را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است«1»
و هر کسی برای این که خانه ای محکم داشته باشد باید خانه را از روی شالوده بنا کند تا خانه محکم باشد و ادم بدون خانه مطمئنا نه در سرما آسایش دارد و نه در گرما حال خداوند ازدواج را شالوده خوشبختی ها بیان کرده است و هر خوشبختی برای این که دوام داشته باشد باید بر اساس شالوده ازواج باشد و هیچ شالوده‏اى مقدس‏تر از بناى رفیع ازدواج نیست‏ رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود:هیچ بنایى در اسلام محبوب‏تر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است«2»
و هر ملتى در دین و آیین خود، به نوعى از آن بهره‏ مند است. دین اسلام بیش از همه، بر آن تأکید فراوان دارد و آثار و فواید مهمى براى آن یاد کرده است. فقیهان، ازدواج را از مستحبّات مؤکّد بر شمرده و آن را براى کسى که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد،واجب دانسته ‏اند. نبى اکرم ‏صلى الله علیه وآله فرمود: «هر کس ازدواج کند، به درستى که از نصف دینش پاسدارى کرده است»«3»
ازدواج داراى چند فایده است:
1:. بقاى نسل،
2:آرامش و تعادل روحى و جسمى،
3:سلامت اخلاقى و اجتماعى جامعه،
4:ارضاى حس محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن و...
5:تشکیل کانون گرم خانواده...
6:حفظ دین همان گونه که در روایات ازداج را نصف دین معرفی کرده است.
7:نجات از سر در گمی ها و بی نیاز شدن مالی چون خداوند فرموده است که اگر زن و مرد فقیر باشند من آن ها را فضل خودم بی نیاز می کنم...
لطفان نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بیان کنید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنیدراه فضیلت
منابع:
1:وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ«نور (24)، آیه 32.؛ »
2::ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاِسْلامِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التَّزْویجِ«وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.»
3:«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دِینَه« وسائل الشیعه، ج 14، ص 5.»




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/4/26 :: ساعت 4:47 عصر)
نظرات ()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ