سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 983063 | بازدیدهای امروز: 10| بازدیدهای دیروز: 41
درباره خودم

جواب سوالات
سجاد
لطفا سوال خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت مطرح کنید..و در این جا پاسخ سوال خود را ببینید: آدرس وبلاک راه فضیلت: http://tavasool.parsiblog.com/
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات
لینک های دوستان
اشتراک
 

 

سوال:سوال بعدی من درمورد ته توی ابرو یا خالکوبی روی بدن است که میخوام بدونم اشکال شرعی دارد یا نه؟

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:

ممنون از حضور شما و ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ..
پاسخ آیت الله خامنه دامت برکاته:اگر مقصود خال کوبی ابرواست، برای وضواشکالی ایجاد نمی کند و اگر رنگ باشد و مانع از رسیدن آب در هنگام وضو یا غسل به پوست نباشد و یا به طور کلی خال کوبی زیر پوست قرار می گیرد. در این صورت هم اشکال ندارد.
در ضمن اگر خال کوبی ابرو به عنوان زینت باشد برای خانم ها اشکال ندارد ولی از نامحرم باید پوشیده شود. «1»
سوالاتی از آیت الله مکارم شیرازی در این مورد:
سوال:
عمل ترمیم خط ابرو برای وضو و غسل اشکال دارد؟
پاسخ معظم له:
اگر منظور از ترمیم، کاشتن مو است و آب به پوست بدن براى وضو و غسل مى رسد، اشکالى ندارد، و اگر منظور خال کوبى با رنگ است که زیر پوست قرار مى گیرد، آن هم اشکالى ندارد.

سوال:
اخیراً برخى از بانوان نسبت به ابرو یا دور لب، عملیّات تاتو انجام مى دهند، (پر رنگ کردن دور ابرو و لب با خال کوبى) که طبعاً زینت تلقّى مى شود. و گاه پوشاندن آن نیز مقدور نمى باشد. لطفاً بفرمایید که این عمل مشمول آیه شریفه (وَ لا یُبْدینَ زینَتهنَّ) مى باشد، یا نه؟ نگاه به صورت چنین زنانى چه حکمى دارد؟
پاسخ معظم له:
آیه (لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ) با توجّه به جمله «اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» زینتهاى موجود در صورت و دستها تا مچ را شامل نمى شود. ولى اگر این زینت تند و زننده باشد، و منشأ مفاسدى شود، جایز نیست.«2»

قسمت دوم سوال شما:آیا خال کوبی روی بدن اشکال دارد؟
پاسخ:
اگر خالکوبی به صورت چند خال ، عکس یا رنگی باشد ؛ وضو و غسل با آن هیچ اشکالی ندارد اما اگر اسم خدا و پیامبر خالکوبی شده باشد ؛ نمی توان بدون وضو و غسل به آنها دست زد یا آن جا را لمس کرد .«3»
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:
سؤال از دفتر حضرت آیت الله خامنه ای)
2:سایت آیت الله مکار  http://persian.makarem.ir/estefta/index.php
3:سایت سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران :   http://tebyan-tehran.ir/content/1757




نویسنده: سجاد(پنج شنبه 90/4/23 :: ساعت 3:35 عصر)
نظرات ()

سوال:سلام حاج آقا.من یه مدتیه که با یه دختری که از قبل میشناسم رابطه دارم . البته اونطوری که همه رابطه دارن نیست. بلکه فقط در حد احوال پرسی و چه خبر و از این جور چیز ها. به هیچ وجه هیچ گونه احساسات و عواطفی بین ما رد و بدل نمی شود.آیا این نوع رابطه مورد دارد.؟می توانید از طریق احادیث و روایات کمکم کنید.ممنونم.

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم ...ممنون از شما که سوال خود را با وبلاک
راه فضیلت در میان گذاشتید در مورد سوال شما باید عرض کنم که طبق فتوای حضرت آیت الله مکارم شیرازی فرمودند:
تجربه هاى مکرّر در مکرّر نشان داده که رابطه هاى دختران و پسران دام هاى شیطان است، و منجر به خلاف شرع مى شود. بنابراین تنها در صورتى که قصد ازدواج داشته باشند، آن هم به مقدارى که براى شناخت یکدیگر لازم است، مى توانند تماس بگیرند.
همان گونه که می دانیم شیطان برای رخنه کردن در وجود انسان از راه های مختلفی وارد می شود و برای این که دختر و پسری را به گناه بکشد اول این گونه وسوسه می کند که روابط فقط در حد احوال پرسی و بدون کلمات عاشقانه باشد و اصلا اول هر رابطه ای احوال پرسی است و یواش یواش عاشقانه می شود و هر گاه انسان با نا محرم خلوت میکند و لو در بین آن ها کلمه عاشفانه و یا شهوانی رد و بدل نشود شیطان وجود دارد همان گونه که در روایتی از امام باقر علیه السلام این گونه آمده است که حضرت فرمودند:
وقتى نوح علیه السلام قوم خود را به درگاه خداوند عزّ و جلّ نفرین کرد، ابلیس، که لعنت خدا بر او باد ، نزد وى آمد و گفت : اى نوح! ... در سه جا به یاد من باش ؛ زیرا ، من در یکى از این سه جا بیش از هر زمانى به بنده نزدیکم :هر گاه خشمگین شدى به یاد من باش ، هر گاه میان دو نفر داورى کردى به یاد من باش و هر گاه با زنى «نا محرم» تنها بودى و هیچ کس با شما نبود به یاد من باش «1».
همان گونه که از روایت معلوم است شیطان به نوح می گوید در جایی که با نا محرم خلوت می کنی من هم حضور دارد و معلوم است که حضور شیطان برای وسوسه است و وقتی که شیطان به نوح که پیامبر الهی است این گونه نصیحت می کند تکلیف ما معلوم است...
و شیطان همین نصیحت را به حضرت موسی هم می کند همان گونه که از معصومین نقل شده است که:ابلیس به موسى علیه السلام گفت:اى موسى! با زنى که به تو حلال و محرم نیست خلوت مکن ؛ زیرا هیچ مردى با زنِ نا محرم ، تنها نشد ، جز این که من شخصاً ، و نه یارانم ، با او باشم .«2»یعنی در خلوت با نا محرم شخص ابلیس حضور دارد نه یارانش که کم تجربه تر از خود او هستند
و اهل بیت در این مورد آن قدر احتیاط کرده اند که حتی صدای نفس گشیدن را هم محرک دانسته اند هان گونه که در روایت بسیار زیبایی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند:
کسى که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، شب را در جایى که زن نا محرم [صداى ]نَفس او را بشنود، نمى خوابد .«3»

لطفان نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید..برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید
 
منبع:
1: الإمامُ الباقرُ علیه السلام : لَمّا دَعا نوحٌ علیه السلام رَبَّهُ عَزَّ و جلَّ على قَومِهِ أتاهُ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّه ُ فقالَ : یا نوحُ... اذکُرْنی فی ثلاثةِ مَواطِنَ ، فإنّی أقرَبُ ما أکُونُ إلى العَبدِ إذا کانَ فی إحداهُنَّ : اُذکُرْنی إذا غَضِبتَ ، و اذکُرْنی إذا حَکَمتَ بینَ اثنَینِ ، و اذکُرْنی إذا کُنتَ مَع امرأةٍ خالیا لَیسَ مَعَکُما أحَدٌ «میزان الحمه حدیث شماره 9571»
2: بحار الأنوار : عنهم علیهم السلام : قالَ إبلیسُ لموسى علیه السلام : یا مُوسى لا تَخلُ بِامرَأةٍ لا تَحِلُّ لکَ ؛ فإنّهُ لا یَخلُو رَجُلٌ بِامرَأةٍ لا تَحِلُّ لَهُ إلاّ کُنتُ صاحِبَهُ دُونَ أصحابِی«میزان الحکمه روایت شماره 9591»
3:قال رسول الله قال:مَن کانَ یُؤمِنُ باللّه ِ و الیَومِ الآخِرِ فلا یَبیتُ فی مَوضِعٍ یَسمَعُ نَفَسَهُ امرأةٌ لَیست لَهُ بمَحرَمَةٍ «میزان الحکمه روایت شماره 18757»




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/4/22 :: ساعت 10:56 عصر)
نظرات ()

سوال:اگه یه زن چهل ساله بعلت کم توانی و مشکل در زندگی یه بچه یک ماه و نیمه را سقط کنه چکار باید بکنه تا گناهش بخشیده شه؟ باتشکراز راهنمایی شما..

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:

سلام علیکم ...ممنون از شما که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید در مورد سوال شما باید عرض کنم که اگر جان مادر به خاطر وجود بچه در خطر است مراجع این گونه فتوا داده اند : آیت‏ اللّه نورى و آیت ‏اللّه تبریزى: اگر مادر از هر راهى (هر چند از گفته پزشک) اطمینان یا خوف داشته باشد که این بچه موجب مرگ او مى‏ شود چنانچه روح در او دمیده نشده می تواند با خوردن دارو و مانند سقط نماید ولى بر غیر مادر سقط جایز نیست.
آیت ‏اللّه نورى، استفتاءات، ج 2، س 881؛ آیت ‏اللّه تبریزى، استفتاءات، س 2097 و 2098 و 2099 آیات عظام خامنه‏ اى، مکارم، سیستانى، بهجت، نورى، فاضل: اگر طبق تشخیص دکتر متخصص و مورد اطمینان، بقاى حمل براى مادرش خطر جانى داشته باشد چنانچه روح در او دمیده نشده سقط آن اشکال نداردآیت‏ اللّه خامنه‏ اى، اجوبه، س 1261؛ آیت‏اللّه سیستانى، توضیح المسائل، احکام کنترل جمعیت، م 73؛ آیت‏ اللّه فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1754؛ آیت‏ اللّه مکارم، استفتاءات، ج 1، س 1488؛ آیت‏اللّه بهجت، استفتاءات پزشکى، سقط جنین، ص 43؛ دفتر آیت‏اللّه نورى.
و اگر برای مادر ضرر ندارد و با همین ضعف هم می توانسته بچه را به دنیا بیاورد منظورم این است که پزشک ضعیف بودنش را تایید نکرده باشد و بچه را سقط کند باید دیه پرداخت کند که دیه شرحش این گونه است:
همه مراجع: دیه براى نطفه، 20 مثقال شرعى طلاى سکه دار؛ براى علقه (خون بسته شده)، 40 مثقال و براى مضغه (پاره گوشت)، 60 مثقال است. اگر استخوان داشته و بدون گوشت باشد، 80 مثقال و اگر گوشت آن را پوشانده و خلقت کامل شده باشد، 100 مثقال است. اگر روح در آن دمیده شده؛ چنانچه پسر باشد، 1000 مثقال و اگر دختر باشد، 500 مثقال شرعى طلاى سکه دار دیه دارد. گفتنى است روح در حدود چهار ماهگى، در جنین دمیده مى‏شود.
آیت ‏الله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 379؛ آیت‏ الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1946؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، دیة الجنین و دفتر همه مراجع. و دیه را کسی که مباشر مستقیم سقط جنین است، ضامن آن می باشد؛ بنابراین اگر دکتر یا زننده آمپول به سبب تزریق آمپول به زن باردار، بچه او را سقط نماید، ضامن وی است . باید به پدر و مادر جنین، دیه بدهد
اگر پدر و مادر جنین، او را برئ الذمه نمایند ،یعنی دیه را ببخشند ، دیه ساقط می شود. اگر مادر به عنوان مثال شربت یا قرصی را که دکتر داده، بخورد، خودش ضامن است. دیه به پدر جنین می رسد. در هر صورت می توانند کسی را که مباشر سقط بوده ، ببخشند و نسبت به دیه بریء الذمه نمایند.....و احکام سقط جنین همین می باشد و البته استغفار در هر حالی خوب می باشد و در این صورت نیز می تواند موثر باشد
نطرات و سوالات خود در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/4/22 :: ساعت 3:45 عصر)
نظرات ()

سوال:با سلام حاج اقا من دختری 24 ساله هستم مدت زیادیه به دلیل گناهانی که انجام دادم افسردگیه شدیدی گرفتم ،آیا با توبه می تونم به درگاه خدا طلب مغفرت کنم حاج آقا تو رو خدا کمکم کن با توبه گناهانم پاک میشه؟

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که بتوانم جواب گوی خوبی برای شما باشم..اولا خدا را شکر کنید که از گناه ناراحت هستید و به دنبال راهی برای بخشش و جبران گناه هستید.
همان گونه که می دانید یکی از صفات خداوند بخشنده است همان صفتی که همیشه در اول هر کاری باید گفته شود «بسم الله الرحمان الرحیم» و این صفت به انسان ها می گوید نگران نباشید خداوند بخشنده است و هر گاه کار بدی انجام دادید اگر توبه کنید خداوند می بخشد و شما را در رحمت خود وارد می کند همان گونه که در قرآن خداوند 91  بار خود را آمرزنده و 5 بار خود را بسیار بخشنده خطاب کرده است و بیش از 80 بار سخن از توبه و بازگشت به سوی خودش را بیان کرده است با این توصیف که خدمت شما عرض کردم نباید نگران و یا افسرده گناه خود باشید و با توبه واقعی می تواند خداوند را از خود راضی کنید.
خداوند در قرآن می فرماید:و هر کس بدی کند یا بر خویشتن ستم نماید سپس از خداوند آمرزش طلبد،خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت«1»
و باز خداوند در آیه دیگری با مهربانی تمام این گونه فرموده است:
ای پیامبر به بندگانم بگو:ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خدا مایوس نشوید همانا خداوند همه گناهان را می بخشد زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است«2»
و باز خداوند آن قدر مهربان است که هم بنده خود را می بخشد و هم او را دوست دارد و توبه کننده را محبوب خود قرار می دهد همان گونه که در قرآن می خوانیم:یقینا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد«3»
و خداوند در معرفی خودش،خودش را بخشنده توبه کنندگان معرفی می کند همان گونه که در قرآن می خوانیم:
او کسی است که توبه را از بندگانش می پذیرد و بدیها را می بخشد و آن چه را که انجام می دهید می داند«4»
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک روی کلمه راه فضیلت کلیک کنیدراه فضیلت

منابع:
1:وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیم«سوره مبارک نساء آیه 110»
2:قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم«زمر آیه 53»
3:وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ«بقره آیه 222»
4: وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُون«شوری آیه 25»




نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/4/13 :: ساعت 7:54 عصر)
نظرات ()

سوال:قبل ازینکه شیطون از سجده کردن به انسان خودداری کنه کی شیطانو گول زد؟یه عاملی باید قبل از شیطان وجود داشته باشه که تحت تاثیر اون قرار گرفته باشه.....

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از شما تشکر و قدر دانی می کنم ان شاالله که بتوانم پاسخ خوبی برای شما بیان کنم .
در مورد سوال شما باید عرض کنم که ابلیس که همان شیطان اصلی است از گروه جن بود نه از فرشتگان و همان گونه که در قران بیان شده است هدف از خلقت انسان و جن مساوی می باشد و هر دو برای عبادت خلق شده اند همان گونه که در قرآن می خوانیم:
من جن و انس را نیافریدم مگر این که عبادتم کنند و از این راه به تکامل برسند«1»
وقتی که هدف یکی باشد مطمئنا ابزار رسیدن به هدف و موانع رسیدن به هدف نیز یکی خواهد بود همان گونه که انسان به غیر از شیطان جنی و انسی از طرف هوای نفس خودش نیز مورد وسوسه قرار می گیرد جن نیز همین گونه می باشد علاوه بر شیطان های از جنس خودشان از طریق هوای نفس نیز مورد حمله قرار می گیرند.
خداوند علت رانده شدن شیطان را غرور معرفی کرده است همان گونه که در قرآن می خوانیم:
هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای  آدم سجده و خضوع کنید،همگی سجده کردند جز شیطان سر باز زد و تکبر ورزید و به خاطر نافرمانی از کافران گردید.
همان گونه که می خوانیم علت سجده نکردن ابلیس به خاطر غرور بوده است و این غرور از هوای نفس سرچشمه می گیرد و شیطان خود را برتر از آدم می داند و می گوید من به آدمی که از خاک خلق شده است سجده کنم!؟در حالی کن من از آتش هستم و این بود علت رانده شدن شیطان از درگاه الهی ...خلاصه شیطان از هوای نفس خودش فریب خورد ...
لطفا نظرات و سوالات خود را با در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منبع:
1:وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون«ذاریات آیه 56»
2:وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/4/12 :: ساعت 3:18 عصر)
نظرات ()

سوال:خداوند که می دانست شیطان بلاخره گمراه می شود و باعث گمراهی  انسان ها می شود چرا او را خلق کرد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک
راه فضیلت در میان گذاشتید از شما سپاسگزام ان شاالله که خدمت گزار خوبی برای شما باشم
در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم که اولا خداوند هدف خود را از خلقت انسان و جن عبادت بیان کرده است«1»
 و او خواسته است با آفرینش این موجودات آن ها را به کمال برساند،شیطان هم مانند انسان در برابر رزائل قرار دارد،یعنی همان گونه که انسان برای رسیدن به خدا باید موانعی را پشت سر بگذارد جن نیز این چنین است برای رسیدن به خداوند باید از خیلی هواها و هوس ها و غرور ها و حسادت ها دست بکشد،ولی شیطان نتوانست در مقابل تکبر خود ایستادگی کند،پس گمراه شد.
شما می پرسید خداوند که می دانست شیطان این گونه است چرا او را خلق کرد؟
من یک مثال برای شما می زنم :مثالا شما حالت معنوی بالایی دارید و می توانید اعماق افکار دیگران را بخوانید و اتفاقا شما قاضی هم هستید،شما چه زمانی می توانید شخص مجرم را محاکمه کنید؟
مطمئنا زمانی که جرم مرتکب شود می توانید او را محاکمه کنید، و تا جرمی مرتکب نشده است ولو  شما می دانید آینده مرتک می شود محاکمه کردن او کار نا عادلانه ای می باشد در مورد شیطان و خداوند هم همین گونه می شود قضاوت نمود،اگر خداوند شیطان را به خاطر جرمی که هنوز مرتکب نشده است خلق نمی کرد در حالی که مقتضا برای خلقت او وجود داشت،خلق نکردن به خاطر گناه مرتکب نشده ناعدالتی و تبعیضی بود برای خداوند متعال،در حالی که خداوند از این بی عدالتی پاک است ..و البته فقط قصه شیطان هم نیست بلکه شیطان صفت ها زیاد هستند که خداوند اگر شیطان را خلق نمی کرد باید انسان های شیطان صفت را هم خلق نمی کرد و همه این موارد  قضاوت و عذاب دادن قبل از ارتکاب جرم می باشد  و خداوند از این گونه اعمال مبرا و پاک می باشد
دومین علتی که می توان برای خلقت شیطان با فرض علم به خطایش بیان نمود این است که:کار خوب زمانی با ارزش است که با سختی به دست بیاید.
شما یک وزنه بردار را فرض کنید زمانی کارش با ارزش است که وزنه سنگین را بلند کند، وزنه ای که دیگران از بلند کردن آن عاجز هستند و حال زمانی شخصی مومن است که وزنه ای مانند شیطان را از سر راهش بلند کند و دور بیندازد و این شیطان به عنوان وزنه ای برای مسابقه بندگی می تواند بسیار موثر باشد
و از همه این ها گذشته علت گمراهی های مردم که فقط شیطان نست شیطان فقط وسوسه می کند در حالی که انسان برای گمراهی اهرم های دیگری مانند هوای نفس دارد همان اهرمی که در روایت مقابله اش را جهاد اکبر نامیده اند
رسول گرامی اسلام به یارانش که از جنگ برگشته بودند مرحبا گفت و فرمود:خوشا به حال شما که از جهاد کوچک برگشتید ولی جهاد بزرگ هنوز مانده است.گفتند یا رسول الله جهاد اکبر کدام است فرمود جهاد با نفس  و بعد از آن فرمود بهترین جهاد،جهاد با نفس است«2»
ونشانه این که شیطان عامل اصلی برای گمراهی نیست این است که در روایات وارد شده است که شیطان در شب های قدر در غل و زنجیر می باشد اما می بینیم که باز انسان ها در این شب های بسیار نوارنی هم گناه می کنند این همان پیروی از هوای نفس است .
و دلیل دیگری که می توان فرض کرد این است که شیطان فقط همان شیطان معروف نیست بلکه برخی از انسانها نیز نقش شیطان را بازی می کنند همان گونه که در سوره ناس می خوانیم:بگو پناه می برم به خدا ...از شر وسوسه گر پنهان که درون سینه انسان ها وسوسه می کند خواه از جن باشد یا از انسان ..«3»
دوستان ناباب،هم نشین هاى منحرف، پیشوایان گمراه و ظالم، کارگزاران جباران و طاغوتیان،نویسندگان و گویندگان فاسد،مکتب هاى الحادى و التقاطى ظاهر فریب،وسائل ارتباط جمعى وسوسه‏ گر، همه این ها و غیر این ها در مفهوم گسترده«وسواس خناس» واردند که انسان باید از شر آن ها به خدا پناه برد
لطفا سوالات و نظرات خود را در وبلاک
راه فضیلت مطرح کنید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُو
2: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بَعَثَ سَرِیَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ ثُمَّ قَالَ ص أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَ
3:قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِکِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4)الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ (5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6




نویسنده: سجاد(شنبه 90/4/11 :: ساعت 8:29 صبح)
نظرات ()

سوال:من  زن هستم و موقع نماز خوندن کاملأ خود را با چادر می پوشونم ولی این سوال همیشه برام بوده که چرا در مقابل کسی که مرا آفریده و از هر کس به من نزدیکتره باید خودم را کامل بپوشونم ؟ اگه برای یاد گیری حجابه ،که بلدم.میخوام بدونم اگه تو خوته تنها باشم میتونم بدون پوشش نماز بخونم و آیا اگه خوندم این نماز باطله؟واگه باطله چرا؟ 

نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:


ممنون از این که سوال خود را با وبلاک
راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله که این پاسخ من مورد قبول خداوند واقع شود.اما در مورد جواب سوال شما باید عرض کنم که حجاب در نماز می تواند علت هایی داشته باشد
1: داشتن حجاب در نماز برای خانم ها تعبدی است یعنی چون خداوند این گونه دوست دارد باید انجام داد و همیشه نباید دنبال فلسفه بودمیشود گفت دلیلش دوست داشتن خداوند است
2:حجاب داشتن نوعی احترام است به این عبادت است شما فرض کنید می خواهید شخص بزرگی را از جنس خود زنان در جای خلوت ببینید شخصی که مقام بسیار بالایی دارد آیا سعی نمی کنید که بهترین لباس ها را پوشیده و اگر آن شخص یک مقام معنوی باشد سعی می کنید در مقابلش همراه با پوشش کامل و حجاب باشید.
3:حجاب نوعی تمرین است هم برای کسانی که حجاب دارند و هم ندارند چون اگر این به عنوان قانون پذیرفته شود که حجاب هنگام نماز یک تمرین است برای با حجاب شدن و عادت کردن انسان به حجاب،حال  اگر بر عکس شود و بگویند کسانی که عادت به حجاب دارند نیاز نیست در خلوت خودشان حجاب در نماز داشته باشند خود این می تواند تمرینی باشد برای بی حجاب شدن ...و اگر ما حجاب را ورزشی بدانیم جهت قوی شدن ایمان هیچ گاه از این ورزش نباید دست کشید حتی در لحظات معنوی لحظاتی که این ورزش می تواند در کنار سایر ورزش ها«نماز..ذکر ..رکوع»مانند یک مکمل عمل نماید..و البته برای مردان هم مستحب است در نماز از عبا استفاده کنند و این گونه نیست که مرد ها به راحتی به فضایل برسند بلکه باید سختی پوشش عبا را نیز تحمل نمایند...
4:برخی از مسائل باعث ایجاد حضور قلب می شود مانند استعمال عطر ..مانند سجاده معنوی و یک چادر زیبا که انسان دوستش دارد می تواند انسان را در مقابل حضرت احدیت زیبا تر کند و به او حضور قلب دهد ..
4:شما نوشته اید چرا در مقابل کسی که شما را افریده و از همه کس به شما نزدیک تر است ...اگر شما یک پله ازمقام خدایی پایین بیاید مقام پدری را می بینید که احترام به او در پله پایین تر از احترام به خداست یعنی باید اول رضایت خدا و بعد رضایت والدین را کسب کرد ...مگر شما در مقابل پدرتان از لباس مناسب استفاده نمی کنید در حالی که به شما نزدیک است یا در مقابل برادر ...
همه این ها را خدمت شما عرض کردم که به این نتیجه برسم که بزرگ بودن و نزدیک بودن به معنای این نیست که بشود در مقابلش پوشش نامناست هم داشت..بلکه گاهی بر عکس می باشد و چون بزرگ است باید در کنارش با حجاب بود...و حتما اسرار دیگری هم دارد که فکر بشر هنوز به تمام آن اسرار نرسیده است
یکی از شرایط نماز پوشش است که برای زنان لازم است که تمام بدن را بپوشانند به جزء دست ها تا مچ صورت همان مقدار که در وضو شسته می شود و اگر این پوشش نباشد نمازش باطل است و علت هم این است که پوشش یکی از شرایط نماز است ...ان شاالله موفق باشید
لطفا سوالات و نظرات خود را در وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت




نویسنده: سجاد(سه شنبه 90/4/7 :: ساعت 9:25 صبح)
نظرات ()

سوال:در رابطه با مطلبی که در وبلاگ جواب سوالاتی..توضیحاتی در رابطه با زنا چیست؟داده بودین.سوالی ذهنم رو  مشغول کرده که چطور رضایت طرفین در سکس اهمیتی نداره ولی ادای چندجمله ی عربی باعث آزاد شدن رابطه میشه.؟؟؟؟خدا اون جملات رو از دهن ما بشنوه حل میشه؟ یعنی خدا گیره همون چند تا جمله هست؟؟؟ممنون میشم با استدلال و منطقی جوابم رو بدین تا قانع بشم.
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
پاسخ شما در سه قسمت می دهم
1:اولا که رضایت طرفین در خواندن آن صیغه عربی لازم است و به زور نمی شود ان صیغه عربی را خواند
2: اما قسمت دوم سوال شما که فرمودید که اون جملات عربی چه تاثیری دارد ..این جواب را در قالب یک خاطره برای شما بیام می کنم ...روزی پیر مرد روشن دلی با من صحبت می کرد او می گفت:من روزی در مجلس عقدی حاضر شدم مردم منتظر عاقد بودند و بعد چند دقیقه انتظار بلاخره عاقد آمد،در آن هنگام شخصی با حالت اعتراض به عاقد گفت:چطور می شود با خواندن دو کلمه عربی دو نفر که تا کنون با هم هیچ ارتباطی نداشته اند محرم می شودند و می توانند اعمال خاصی را با هم داشته باشند؟
عاقد به او جواب نداد رفت و عقد را خواند و هنگام خروج از مجلس رو کرد به آن شخص و چند کلمه رکیک و زشت به او گفت آن شخص بسیار نا راحت شد و گفت برای چه به من فحش می دهید عاقد گفت:شما که گفتید حرف تاثیر ندارد مگر این چند جمله که نامش فحش است در شما چه تاثیری گذاشت که شما این گونه ناراحت شدید؟ و به من اعتراض کردید! همان گونه که این کلمات در شما تاثیر گذاشت کلمات عقد هم در طرفین اثر می گذارد و بزرکترین اثر ین کلمات ایجاد رابطه عشق و علاقه بین طرفین می باشد..
انسان وقتی هنوز کلمات عقد را نخوانده است به راحتی می تواند شخص مورد نظر را مدتی نبیند ولی بعد از خواندن این کلمات عربی یک ربطه عمیق بین او و نامزدش بسته می شود احساس می کند که دل او به دل نامزدش بسته شده است و جدایی از او برایش بسیار سخت می باشد...
3:و پاسخ سوال شما در غالبی دیگر:را در ادامه مطلب بخوانید ادامه مطلب...


نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/4/6 :: ساعت 10:20 عصر)

نظرات ()

سوال:من یه دختر با ایمان متوسط اما رو به بالا با حجاب "اما بابت گناه کبیره و بزرگی"  که قبلا کردم توبه کرده باشم و الان 5 سال ازون زمان میگذره واقعا از لحاظ جنسی و عاطفی به همسر نیاز دارم باید چیکار کنم تعداد خواستگار هام هم زیاد نیست!
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید امیدوارم که بتوانم پاسخ گوی سوال شما باشم ..
در مرحله اول از شما سپاسگزام که سوال خود را صادقانه مطرح کردید و خوشحالم از این که در ایمان خود در حال پشترفت هستید و از این که نوشته اید دختر با حجابی هستید برایتان آروزی موفقیت و شاد کامی دارم و مطمئن باشید به خاطر ایمان و حجابی که دارید خدواند شما را دوست دارد و از این که از گناه خود توبه کرده اید بیشتر نزد خداوند مقام و قرب پیدا کرده اید و خداوند شما را می بیند و شما را دوست دارد .
اما قسمت دوم کامنت شما که نوشته اید نیاز به همسر دارید و تعداد خواستکار هایتان هم زیاد نیست باید نکاتی را خدمت شما عرض کنم ان شاالله که کار کشا باشد.
نکته اول:دغدغه ازدواج در سنین جوانی، برای دختران و پسران جوان امری طبیعی است؛زیرا ازدواج یکی از مسائل اساسی زندگی است که در دوره جوانی اتفاق می‏افتد و یکی از چیزهایی است که سر نوشت انسان را رقم می زند.
جوانان در بهار جوانی خود علاوه بر مسئله ازدواج با مسائل مهم دیگر مانند ادامه تحصیلات،اشتغال،مسکن و مسائل سیاسی درگیر هستند و این مسائل تمام فکر و وقت آنان  را مشغول می‏ کند و مانند ابری تیره،بر همه ابعاد زندگی او سایه می‏ افکند. البته اهمیت این مسائل نباید موجب نگرانی شدید جوانان شود؛ به گونه‏ ای که دچار افت تحصیلی یا کاهش عملکرد فکری و اجتماعی آنان گردد و یا حتی در بعضی مواقع،از نظر روانی دچار مشکلات و بیماری شوند.
باید عرض کنم که ازدواج همة زندگی نیست تا تمام فکر خود را به آن مشغول کنید.افراط در هر امری، به همان اندازه مضر است که انسان نسبت به آن،بی مبالات باشد.اگر واقعاً این مسئله برایتان مهم است که باید هم باشد به جای بازی با افکار و توهمات منفی،در این زمینه مطالعه کنید و بر آگاهی خود بیفزایید تا هنگام انتخاب،بتوانید تصمیم صحیحی بگیرید.
نکته دوم:دربارة خواستگاری و قیافه ظاهری و مسائلی از این قبیل باید به آن توجه کنید،وجود تفاوت‏ های فردی در همه زمینه‏ ها است.انسان‏ ها از جهات مختلف با هم تفاوت دارند و گاهی این تفاوت‏ های فردی، موجب نگرانی بعضی افراد می‏ شود؛در حالی که اگر انسان وجود این تفاوت‏ ها را بپذیرد،دیگر جای نگرانی نیست.
البته ممکن است افرادی که بیشتر دنبال قیافه ظاهری هستند و از سایر معیارهای مهم ازدواج غافلند،بیشتر سراغ دخترانی بروند که ظاهری زیباتر دارند یا این که آرایش و ـ یا خدای نکرده ـ ولنگاری خودشان را بیشتر در معرض دید دیگران قرار می‏ دهند!!
قطعاً شما چنین چیزهایی را دوست ندارید و به عنوان امری ارزشی به آن نگاه نمی ‏کنید.بنابراین، تعدّد خواستگار، دلیل برتری دیگران نسبت به شما نیست. اینکه افراد کمتری به خواستگاری شما آمده ‏اند،دلیل بر نقص شما نیست. آنچه مهم است، طرز نگرش شما به این مسائل است و اینکه شما آن ها را چگونه ارزیابی کنید.
برخی از دختران وقتی خواستگاری برای دوست یا همسایة شان می‏ آید، شروع به منفی ‏بافی دربارة خود کرده و شخصیت خود را تخریب می‏ کنند؛حال آن که ممکن است این دختر را کسی در خیابان یا اتوبوس دیده و چشمش گرفته باشد.
این امر نباید شما را نگران کند و گمان کنید هیچ‏کس شما را دوست ندارد و از این بدتر، گمان کنید خدا شما را دوست ندارد!! نه هرگز چنین نیست. قرآن می‏ فرماید:چه بسا شما چیزی را دوست ندارید، ولی خیر شما در آن قرار دارد و چه بسا شما چیزی را دوست دارید، ولی آن چیز برای شما شر است.«1»
شاید زیاد شدن خواستکار برای شما شری باشد  و شما را مغرور کند و شما نتوانید طبق موازین درست انتخاب کنید و خداوند نمی‏ خواهد شما به آن شر مبتلا شوید و خداوند شر را متوجه دیگرانی می‏ کند که خودشان دنبال بدی‏ ها هستند و حجاب را رعایت نمی‏ کنند و با عرضه خود به دیگران،جلب مشتری می‏ کنند!!
بسیاری از این مشتریان و به اصطلاح خواستگارانی که با چشم ‏چرانی در کوچه،خیابان،پارک،دانشگاه و اتوبوس به سراغ آنان می ‏آیند، شرّ هستند و خداوند برای بندگان مؤمن و عفیف و پاکدامن خود، افرادی متناسب با آن ها را قرار داده است؛چنان که می‏ فرماید:افراد پاکیزه را برای افراد پاکیزه قرار دادیم و افراد خبیث را برای افراد خبیث «2» و باز خداوند در جایی دیگر می‏ فرماید:افراد مشرک، را برای افراد مشرک افراد زنا کار را برای افراد زناکار...».«3» خلاصه اینکه نباید از کمی خواستگاران خود و زیادی خواستگاران دیگران نگران باشید.خداوند می‏ خواهد کفو و همتای شما به خواستگاری شما بیاید. البته این به معنای آن نیست که شما در انتخاب همسر تحقیق نکنید و بی‏گدار به آب بزنید.
نکته سوم:معمولاً دخترانی که مشغول تحصیل هستند،خواستگاران ویژه خود را دارند و بسیاری از مردم می‏ گویند:فلان دختر فعلاً مشغول درس است و معلوم نیست که جواب مثبت بدهد لذا از خواستگاری منصرف می‏ شوند تا این که درس او تمام شود. به هرحال، جای هیچ نگرانی نیست.
شما اعتقادات خود را نه تنها زیر سؤال نبرید، بلکه آن‏ ها را تقویت کنید و هیچ تزلزلی به خود راه ندهید.متانت، عفت و پاکدامنی خود را کماکان به خوبی حفظ کنید که با ارزش ‏ترین متاع در پیشگاه الهی، همین ارزش‏ ها است:و زیاد بودن خواستکار دلیل بر خوب بودن کسی نیست همان گونه که کم بودن خواستکار دلیل بر بد بودن آن شخص نمی باشد و تنها ملاک خوبی برای همه انسان ها تقوا می باشد همان گونه که خداوند می فرماید:بهترین شما با تقوا ترین شما هاست«4»
همواره در زندگی به خداوند مهربان  که از مادر به انسان مهربان‏ تر است امیدوار باشید.شخصیت خود را تخریب و نسبت به خود منفی‏ بافی نکنید؛بلکه بیشتر به جنبه‏ های مثبت زندگی و شخصیت خود فکر کنید.
همیشه این فکر را به خود تلقین کنید که:من خوشبخت هستم و خوشبخت‏ تر نیز خواهم شد. خود را در تنهایی و انزوا قرار ندهید و بکوشید در تمام کارهای اجتماعی  که در خور شأن زن مسلمان است با حفظ حیا و پاکی مشارکت کنید. با دوستان با نشاط و شاد و در عین حال عفیف و مؤمن ارتباط داشته باشید و با آن ها معاشرت کنید و همه توکل تان به خداوند باشد.و از خداوند مهربان بخواهید که همسری خوب،سالم،مومن،و داری آیده آل های مورد نظرتان را به خواستکارتان بفرستد...ان شاالله که مشکلتان حل خواهد شد.

نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید.برای ورود روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت.... راه فضیلت

منبع:
1:کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون«بقره آیه 216»
2:الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیم«نور:آیة 26»
3:الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلاَّ زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِین «نور آیة 3»
4:یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر «حجرات آیة 13»




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/4/1 :: ساعت 4:19 عصر)
نظرات ()

سوال:چرا در برخی از روایات از مشورت کردن با زنان نهی شده است؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
دوست گرامی از این که سوال خود را با وبلاک
راه فضیلت در میان گذاشتید از شما سپاسگزاری می کنم...
 روایتی به این مضمون وجود دارد امام على  خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبى «علیهما السلام»مى‏ فرمایند:از مشورت با زنان بپرهیز زیرا ایشان را رأیى سست و عزمى ناتوان است«1»
ولی این روایت زیبا را باید به درستی تفسیر نمود تا حق کلام مولا اداء شود این دسته از روایات که در مورد مذمت مشورت با زنان وارد شده است داری دو معنا می باشد که من خدمت شما عرض می کنم
1:منظور روایات تمامى زنان یا به اصطلاح جنس زن باشد.یعنى با مشورت با هر زنى به این دلیل که جنس مؤنث است، باید خوددارى کرد.
2 :منظور روایات تمام زنان نیست، بلکه برخى از زنان است که سست رأى و کم همت هستند.
براى فهم روایات توجه به چند نکته حائز اهمیت می باشد نکته اول این که:امام مى‏ فرمایند: «ایاک و مشاورة النساء». در اصطلاح ادبى «الف و لام» در واژه «النساء» که حرف تعریف است،دو معنى دارد:
1: «الف و لام» جنس«که می شود جنس زن یعنی مشورت با جنس زن خوب نیست» که در این جا النساء به معنای معناى «همه زنان» است.در این صورت می شود مانند آیه شریفه «ان الانسان لفى خسر » همه انسان ها در زیان هستند مگر..«2» یعنى جنس انسان (الانسان) به گونه‏ اى است که در زیان دائمى است.
2 ـ "الف و لام" عهد است که منظور از آن اشاره به موردى است که بین گوینده و شنونده شناخته و معلوم است.مثل "الیوم اکملت لکم دینکم..." "امروز ـ روز غدیر ـ دین شما را کامل کردم...«3»
به نظر مى ‏رسد که الف و لام در النساء براى جنس نباشد و منظور حضرت جنس زن و همه زنان نیست،بلکه براى عهد است و اشاره به برخى از زنان دارد.
جسم حمل کننده روح است و نزد خدا ملاک برتری جسم نیست بلکه این روح است که ملاک برتری می باشد  و روح در زن و مرد مساوى است و زنان و مردان هیچ تفاوتى از این جهت ندارند. به عبارت دیگر ملاک انسان از جهت انسانیت روح اوست که موجب برترى او بر دیگر موجودات و انسان بودنش مى ‏شود. اما در جسمیت خود به مذکر و مؤنث تقسیم مى ‏گردد تا با هم یکدیگر را تکمیل کنند.
پس جنسیت هیچ دخالتى در انسانیت او ندارد. دوم مسلما مقصود ائمه از نهى از مشورت با زنان،زنانى چون حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت زینب و حضرت معصومه و سلام الله علیهن نبوده و یقینا در نظر آن ها عقل و درک و درایت و ایمان این بزرگواران از بسیاری از مردان بیشتر بوده است. پس باید معناى این گونه روایات،نهى از مشورت با بعضى زنان باشد که داراى سستى رأى و عدم عزم هستند.
همان گونه که قرآن هم به این واقعیت اشاره دارد و می فرماید:
:اى مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ‏ها و قبیله‏ ها قرار دادیم،تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامى‏ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست،خداوند دانا و خبیر است«4»
خلاصه کلام این که میزان و ملاک مشورت در اسلام عقل و تدبیر و صلاح است و هر کس داراى چنین ویژگی هایى باشد، مى ‏تواند طرف مشورت واقع شود و در این جهت تفاوتى بین زنان و مردان نیست.چنانکه از امام على علیه السلام نقل شده است از مشورت با زنان بپرهیز مگر آن هایى که به کمال خرد شناخته شده باشند...«5»
باز حضرت در روایت دیگری به صورت عمومی بدون بیان جنسیت می فرماید:بهترین کسى که با او مشورت کنى کسى است که صاحب عقل و علم و تجربه ها و دوراندیشى باشد«6»
روایات درباره مشورت زیاد است که در آن ها ویژگی هاى افرادى که باید طرف مشورت واقع شوند،یا افرادى که مشورت با آنها نهى شده بیان شده است و از مجموع آن ها مشخص م ى‏شود که ملاک در مشورت با دیگران عقل و درایت و عزم و صلاح است و باید کسانى که داراى چنین ویژگی هایى باشند طرف مشاوره قرار گیرند، و در مقابل باید از مشورت با افراد کم خرد و فاسد و ترسو و سست همت خوددارى کرد. بنابر این معناى روایاتى که مشورت با زنان را نهى کرده است، نهى از مشورت با زنان سست رأى و کم همت است و شامل تمامى زنان نمى‏شود و
همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:اى على با ترسو مشورت مکن، زیرا او راه بیرون آمدن از مشکل را بر تو تنگ مى کند و با بخیل مشورت مکن، زیرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با حریص مشورت مکن، زیرا او حریص بودن را در نظرت زیبا جلوه مى دهد«7»
ثانیا با جمع روایات و حوادث زمان امام علی علیه السلام روشن مى‏ شود که بسیارى از زنان مانع  رفتن شوهران و فرزندان خود در جبهه‏ ها بوده ‏اند و این موضوع منحصر به زمان آن امام هم نبوده و در زمان امام حسین علیه السلام نیز چنین مسئله ‏اى رخ داد. مورخان تأکید دارند که یکى از دلایل خالى شدن اطراف مسلم بن عقیل سفیر امام در کوفه و شهادت وى، زنان کوفه بوده ‏اند که شوهران و فرزندان خود را از حضور در سپاه مسلم برحذر داشتند.

لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت ......راه فضیلت
منابع:
1:و ایاک و مشاورة النساء فانّ رأیهُنّ الى أفن و عزمَهُنّ الى وَهن«نهج البلاغه نامه 31 ـ اواخر نامه»
2:سوره عصر
3:مائده آیه 3
4:یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ«حجرات آیه 13»
5:ایاک و مشاورة النساء الا من جُرّبَت بکمال العقل«بحار الانوار ج: 100 ص: 253»
6:خَیرُ مَن شاوَرتَ ذَوُواالنُّهى وَالعِلمِ وَاولُوا التَّجارِبِ وَالحَزمِ«غررالحکم، ج3، ص428، ح4990»
7:یا عَلىُّ لاتُشاوِر جَبانا فَإِنَّهُ یُضَیِّقُ عَلَیکَ المَخرَجَ وَلاتُشاوِرِ البَخیلَ فَإِنَّهُ یَقصُرُبِکَ عَن غایَتِکَ وَلاتُشاوِر حَریصا فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَکَ شَرَّها«علل الشرایع، ج2، ص559، ج1»




نویسنده: سجاد(جمعه 90/3/27 :: ساعت 3:13 عصر)
نظرات ()

<   <<   11   12      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ