سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 983065 | بازدیدهای امروز: 12| بازدیدهای دیروز: 41
درباره خودم

جواب سوالات
سجاد
لطفا سوال خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت مطرح کنید..و در این جا پاسخ سوال خود را ببینید: آدرس وبلاک راه فضیلت: http://tavasool.parsiblog.com/
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات
لینک های دوستان
اشتراک
 

 

سوال:حاج آقا بنده بر عدالت الهی هیچ اعتقادی ندارم اگر میشود کمی بنده را بر این امر آگاهی بخشید لطف بزرگی در حق بنده ی نوعی کرده اید؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از حضور گرم شما..این عکس متعلق به نویسنده وبلاک می باشد..اما در مورد عدالت سوال کرده بودید شاید شما این گونه فکر می کنید که چرا شما مثلا پیامبر نشدید و خدا این مقام را به شما نداد در این صورت من هم مثل شما فکر می کردم که چرا خدا شما را پیامبر کرده و من را نکرده است به هر حال یکی می توانست یان مقام را داشته باشد و این افتخار به آن ها داده شد و البته در مقابل این این افتخار هم سختی هایی کشیدند که من و شما یک هزارمش را هم نمی توانیم تحمل کنیم ...شاید این که شما عدالت خدا را قبول ندارید به این خاطر باشد که پیش خود فکر می کنید چرا خدا عمر یکی را کم و عمر یکی را زیاد قرار داده است؟یکی را سالم خلق کرده است و دیگری را بیمار آفریده است و ....
در این صورت باید خدمت شما عرض کنم که
رباره‏ علت تفاوت‏ها در میان افراد بشر و نیز پیدایش انسانهاى ناقص الخلقه و ارتباط آن با خداوند، باید به نکات زیر توجه کنید:
1: خداوند، عالم هستى را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏اى بدون علت به وجود نمى‏آید، هر آنچه که در عالم هستى محقق مى‏شود ناشى از علت و سبب خاصى است. آتش علت سوزاندن است، پیدایش درخت میوه معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هواى مناسب و غیره است. پیدایش انسان سالم نیز معلول یک سلسله امورى است همچون شرایط خاص هنگام انعقاد نطفه، کیفیت تغذیه مادر در هنگام باردارى نوع مواد و غذاها و داروهاى مصرفى هنگام باردارى، حرکات فیزیکى مادر در هنگام باردارى و غیره مى‏باشد هر یک از امور فوق در پیدایش نوزاد سالم مؤثر است. بینا و نابینا تولد یافتن یک فرد لازمه‏ى حتمى مجموعه‏ى علل و عواملى است که در به وجود آمدن وى مؤثر بوده‏اند.
2: این اراده‏ى حکیمانه‏ى خداوند که تحقق هر پدیده‏اى را معلول علت خاصى قرار داده است، موجب قوام زندگى موجودات و از جمله انسان است اگر اصل علّیت بر جهان هستى حکمفرما نبود ما هیچ کارى نمى‏توانستیم انجام دهیم و هیچ تصمیمى براى انجام کارى نمى‏توانستیم بگیریم. در آن صورت، پدید آمدن هر چیزى از هر امر نامربوطى ممکن و محتمل مى‏بود. به تعبیر معروف، اگر قانون علیت نبود، سنگ روى سنگ نمى‏ایستاد.
3:لازمه‏ى نظام علت و معلولى حاکم بر جهان هستى، تحقق پدیده‏ها به دنبال علت آنهاست. یعنى همان گونه که بر اساس نظام علت و معلولى، استفاده‏ بیمار عفونى از آنتى‏بیوتیک موجب سلامت یافتن و بهبود بیمار است، استفاده از این دارو در هنگام باردارى بر روى جنین اثر مى‏گذارد و موجب اخلال در آن و ناقص‏الخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه که قانون جاذبه زمین موجب آسایش انسانها و ساختن بناهاى مرتفع و زندگى و حرکت بر روى کره زمین است، قانون جاذبه باعث مى‏شود که اگر کسى از ارتفاع بپرد، با زمین برخورد کند و بمیرد. همان طور که آتش علت سوزاندن است و براى انسان منافعى مانند روشن کردن کوره‏هاى ذوب آهن و یا پختن غذا دارد، اگر این آتش به خانه یا بدن انسان برسد علت و سبب سوزاندن و از بین رفتن آنها مى‏شود و...
4: اینکه همه‏ى آنچه را که در جهان هستى رخ مى‏دهد به خداوند استناد مى‏دهیم از جمله تولد نوزاد را بدین جهت است که خداوند است که جهان را بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار کرده و هم اوست که به علّت، وجود و قدرت تأثیرگذارى را داده است و هر آن و هر لحظه وجودِ علت و قدرت تأثیرگذارى آن، از خداوند و وابسته و قائم به اوست. بنابراین پیدایش افراد ناقص الخلقه مستند به علل و اسباب خاص آن است و هیچ منافاتى با مسأله عدالت الهى ندارد.
آیا عدالت خدا به این معنا است که به همه عمر مساوى بدهد؟! چه بسا کوتاهى عمر شخصى لطف و رحمت به آن شخص باشد (یعنى به مراتب بالاتر از عدالت).
ظاهراً ما نمى‏توانیم با این محدودیت علمى که داریم درباره عدالت خدا قضاوت کنیم. مى‏توان احتمال داد که کوتاهى عمر از جهتى حسن است (زیرا کمتر گناه خواهد کرد) و از طرفى کمبود است (زیرا کمتر طاعت و عبادت خواهد کرد) و در مورد افراد مختلف هم متفاوت است و حکم واحدى ندارد. آرى، پذیرفتنى است که اگر در عالم دنیا کمبود و نقصانى بر کسى وارد شد در عوالم دیگر جبران گردد.
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
      برای آگاهی بیشتر ر.ک:
      عدل الهى، شهید مطهرى، بحث راز تفاوت‏ها.
      عدل الهى، شهید بهشتى.




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/6/6 :: ساعت 4:24 عصر)
نظرات ()

سوال:مگر نمی گویند چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است ما در کشور خودمان این همه فقیر داریم چطور به مردم سومالی کمک کنیم؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ان شاالله خداوند همه ما را از یاران و دوستدارن واقعی امیر المومنین قرار بدهد.در پاسخ سوال شما باید عرض کنم که:
اولا کمک کردن به فقرا یک کار اخلاقی و اسلامی بسیار بزرگ می باشد که دین میبن اسلام در این مورد پاداش های بسیار بالایی را برای انفاق کنندگان در نظر گرفته است همان گونه که از  امام صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت فرمودند:سه کار است که هر کس یکى از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند: انفاق کردن در تنگدستى،خوشرویى با همه عالَم،و انصاف داشتن.«1»
انفاق کردن باعث نزدیکی انسان به خداوند می شود همان گونه که روایتی از  امام کاظم علیه السلام نفل شده که حضرت فرمودند:مؤمن با چیزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ،به خداوند عزّ و جلّ نزدیک نشده است،و این همان سخن خداى متعال است که فرمود:هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا این که از آنچه دوست دارید ، انفاق کنید«2»
من یک مثال برای شما می زنم که پاسخ سوال شما در آن می باشد:شما مقداری آب همراه خود داردی و در یک بیابان دو نفر را مشاهده می کنید که یکی تشنه است ولی می تواند خود را به چشمه کم آبی برساند و دیگری از تشنگی در حال مرگ می باشد و اصلا نای راه رفتن ندارد شما در این موقعیت به کدام آب می دهید؟ و در این مثال شما فقط می توانید به یک نفر آب بدهید!!مطمئنا همه مردم می گویند به کسی آب بده که در حال مرگ می باشد.
مثال فقرای  کشور ما و مردم سومالی مانند همین دو نفر می باشد فقرای کشور ما راهی به چشمه آب«ولو آبش کم باشد» دارند ولی مردم سومالی از گرسنگی در حال مرگ می باشند و هر روز با خبر می شویم که چند کودک بی گناه بر اثر گرسنگی مردند....
ای مردم با غیرت و انسان دوست ایران اسلام به داد مردم سومالی برسید و با ایثار و از خود گذشتگی جان این مردم را از گرسنگی نجات دهید باشد که در امتحان الهی نمره قبولی را بگیرید..
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک
راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت
منابع:
1:عنه علیه السلام : ثلاثٌ مَن أتى اللّه َ بواحِدَةٍ مِنْهنَّ أوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنّةَ: الإنْفاقُ مِن إقْتارٍ ، و البِشْرُ لِجَمیعِ العالَمِ ، و الإنْصافُ مِن نَفْسِهِ«میزان الحکمه روایت شماره 2721»
2:الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّه ِ عزّ و جلّ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ، و هُوَ قَولُهُ تَعالى:    «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ«میزان الحکمه روایت شماره 545»




نویسنده: سجاد(شنبه 90/6/5 :: ساعت 5:30 عصر)
نظرات ()

با خودم فکر می کردم که اگر همه مردم ایران هر شب یک لقمه کمتر غذا بخورند،همه این لقمه ها با هم می شود 70 میلیون لقمه غذا که با این مقدار می شود چندین میلیون از مردم قحطی زده سومالی را نجات داد .
البته هستند بسیاری از خانواده ها که برای شام چند نمونه غذا درست می کنند اگر این خانواده ها چند روزی فقط یک نمونه غذا درست کنند با این صرفه جویی می شود جان هزاران کودک بی گناه که در اثر گرسنگی در حال مرگ هستند را نجات داد.
در همین ساعات که ما غرق در انواع و اقسام نعمت های الهی هستیم،انسان های دیگری در آن قسمت زمین از گرسنگی می میرند...همه با هم به کمک مردم سومالی بر خیزیم و از این فرصت به وجود آمده کمال استفاده را ببریم چون هر یک ریال که به این مردم کمک می کنیم خداوند 700 برابر آن را در این دنیا و اخرت به ما می دهد همان گونه که خداوند در سوره مبارک بقره آیه 291 می فرماید:
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏ کنند،همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه،یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى‏ کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست...
برادران و خواهران این یک فرصت طلایی است که یک ریال در راه خدا بدهیم و هفتصد برابر پاداش بگیریم تازه اگر اخلاص ما زیاد باشد خداوند بر این پاداش می افزاید.                                    
         
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک 
راه فضیلت  روی کلمه  راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت 




نویسنده: سجاد(جمعه 90/6/4 :: ساعت 6:3 عصر)
نظرات ()

سوال:علت این که بعد از مردن کسی سوم و هفته و چهلم و سال گرد می گیرند چیست؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را از وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید ممنونم.در پاسخ سوال شما باید عرض کنم که برخی از رسوم از اختراعات عرف می باشد و شرع شاید سفارشی به این گونه مراسم نکرده باشد اما این مراسم از جهاتی پسندیده می باشد:
اولا در این گونه مراسم یک روحانی برای مردم مطالب دین را بیان می کند و بهانه ای است برای این که معارف روشن گننده دین بیان شود
ثانیا باعث می شود مردم برای آن میت فاتحه بفرستند
ثالثا باعث می شود مردم برای لحظاتی به فکر مرگ بیفتند
رابعا باعث می شود تسلی خاطری برای اقوام باشد چون مردم آن ها را مورد نوازش خود قرار می دهند
اما همین مراسم به رسومات بدی مخلوط شده است از جمله این که صاحب عزا باید از مردم پذیرایی کند این بر خلاف سنت اسلامی می باشد همان گونه که در روایت زیبایی این گونه نقل شده است:
امام باقر (ع) فرمود: سزاوار است همسایگان صاحب عزا به مدت سه روز برای صاحبان عزا طعام درست کنند. (1)
و امروزه کاملا بر عکس می باشد هر کسی که عزیزی را از دست می دهد دو عزا دارد یک عزا به خاطر این که عزیز از دست داده است و عزای دیگر به خاطر خرج بالایی است که باید برای احیای آبرویش بکند .
وروایت دیگری از امام صادق این گونه نقل شده است:
امام صادق (ع) فرمود: غذا خوردن نزد اهل مصیبت از کارهای دوران جاهلیت است و سنت (پسندیده) آن است که برای آنان (عزاداران) طعام و غذا ارسال شود. آن گونه که پیامبر اسلام (ص) درباره بازماندگان جعفر بن ابی طالب سفارش به ارسال طعام کردند(2)
اگر مراسم ها این گونه معظلات را نداشت می شود گفت مراسم های خوبی است اما در شرع مقدس برای این گونه مراسم ها مطالبی وجود ندارد یا حدافل من ندیدم ان شاالله که با برگزاری مراسم های خوب از منافع خوب آن استفاده کنیم ..
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت    راه فضیلت

ممنابع:
1:وسایل الشیعه، ج2، ص 889 ، حدیث 5.
2:وسایل الشیعه، ج2، ص 889 ، حدیث 6




نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/5/23 :: ساعت 7:24 عصر)
نظرات ()

سوال:اگه بحث دین و احساس رو کنار بگذاریم میشه (علمی) و با (منطق) وجود خدا را اثبات کرد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از شما که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت مطرح کردید البته ببخشید این سوال در تخصص من نیست به خاطر همین از سایت های پاسخگو جواب را برایتان می نویسم ساده ترین برهانی که برای اثیات خداوند به کار می رود برهان نظم است
برهان نظم: خداپرستان براى اثبات خداى جهان به دلایل فراوانى استدلال کرده‏اند؛ در میان دلایل آنها روشن‏ترین و قانع‏کننده‏ترین دلیلى که جلب نظر مى‏کند «برهان نظم» است. زیرا این برهان هم عقل را قانع مى‏کند و هم وجدان را راضى مى‏سازد و از این جهت همیشه مورد توجه دانشمندان و فلاسفه الهى بوده است.
       پایه‏هاى اساسى این برهان: این برهان بر دو پایه اساسى قرار دارد: 1- در هر گوشه‏اى از این جهان پهناور آثار نظم و حساب و قانون و هدف به چشم مى‏خورد، 2- هر دستگاهى چنین باشد سازنده آن یک مبدأ عالم و عاقل است.
توضیح را در ادامه ببینید ادامه مطلب...


نویسنده: سجاد(یکشنبه 90/5/23 :: ساعت 6:59 عصر)


سوال:اگه بگوییم فقط قدرت انتخاب.. پس اختیار خدا در زندگی ما چی میشه؟خدا قدرت انتخاب داده قبول دارم چون بهشت و جهنم هست.. اما همیشه همه کارها به انتخاب ما نیست..اگه به انتخاب ماست پس چرا وقتی چیزی از دست میدهیم میگوییم حکمت خدا بوده گاهی فقط خداست که برای ما تصمیم میگیره..چون در اون صورت هرکس کاری رو که میخواست انجام میداد به میل خودش...خدا بهمون انتخاب رو داده اما خودش کنترل میکنه و به مشیعت الهی انجام میشه من نمیدونم تا چه حد دست ما باز هست برای انتخاب و در چه زمینه هایی اما اینکه کسی رو سر راه ما قرار بده بعهده خداست حتی اگه آدم بدی باشیم باز خدا تصمیم میگیره یه آدم خوب سر راه ما قرار بگیره یا بد..البته به دل ما هم بستگی داره همینطور که با دعا میشه به خیلی چیزا دست یافت میدونم ما تصمیم میگیریم و خدا همیشه حامی و ناجی ماست...
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت :
از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از شما تشکر و قدر دانی می کنم ان شاالله که بتوانم پاسخ گوی خوبی برای سوال شما باشم ....
انسان در دو صورت است که مختار نیست اول این که برای تولد و به این دنیا آمدن انسان با اختیار خودش خلق نمی شود چون امکان اختیار ار این مورد وجود ندارد چون اگر خداوند بخواهد از انسان اجازه بگیرد باید او را خلق کند و وقتی هم که خلق کردی که دیگر خلق شده است و اجازه گرفتن معنا ندارد..و دوم جایی که انسان از خود اختیار ندارد برای مرگ است و همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد به تأخیر نمى‏اندازد، و خداوند به آن چه انجام مى‏ دهید آگاه است«1»
و تنها چیزی که انسان اختیار دارد این است که چگونه زندگی کند و خداوند فقط راه راست را به انسان معرفی کرده است و راه های انحرافی را هم هوای نفس و شیطان به انسان آموزش می دهند انسان در این که چگونه زندگی کند در اختیار خود اوست انسان اختیار دارد می تواند صبح از خواب ناز بیدار شود و نماز بخواند و همین انسان می تواند تا لنگ ظهر بخوابد و اصلا نماز هم نخواند انسان می تواند صوت قران گوش دهد و می تواند همین انسان ترانه های گوگوش را گوش کند اختیار دارد اما همین انسان از خداوند درخواست هایی می کند مثلا روزی ده مرتبه در نماز می خواند اهدنا الصراط المنستفیم و خداوند این دعایش را مستجاب می کند و اگر بخواهد به خواست خود خلاقی را بکند مانع می شود و این به خاطر این است که انسان از خدا درخواست راه راست را کرده بود و گاهی برای اتمام حجت شخصی را سر راه او قرار می دهد که راه را از چاه برایش مشخص کند که روز قیامت این انسان نگوید نمی دانستم،جاهل بودم،و...و این که که ما گاهی برخی ضرر ها را به گردن خدا می گذاریم این کار ماست اگر از انسان کار خوبی فوت شد که نباید به خدا نسبت داد مثلا اگر انسان نماز صبحش را نخواند را که نمی شود گفت حکمت خدا بوده است..یا اگر انسان مالی را به از دست داد بر فرض کیفش را دزد زد را که نمی شود گفت حکمت خدا بوده است بلکه این به خاطر غفلت خود انسان بوده است به هر حال در قرآن این گونه بیان شده است که هر چه از خوبی به شما می رسد از ناحیه خداوند است و هر چه از بدی به شما می رسد از خود شماست همان گونه که خداوند می فرماید:
آنچه از نیکی ها به تو مى‏ رسد، از طرف خداست و آن چه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم و گواهى خدا در این باره، کافى است«2»
اما در این که خداوند بر هر کاری توانا است شکی نیست اما خداوند با این توانش از انسان سلب اختیار نمی کند چون هدفش این است که انسان را امتحان کند و او را در انجام کار خوب و بد آزاد بگذارد و برای این که انسان راه درست را از غلط بتواند تشخیص بدهد به او عقل داده است و پیامیر و کتاب به سویشان فرستاده است و مردم را به خوبی ها تشویق کرده است و از بدی ها بر حذر داشته است ...اگر گاهی خداوند افرادی را سر راه انسان قرار میدهد گاهی برای اتمام حجت است و گاهی به خاطر این است که انسان کار خوبی را انجام داده است و خداوند می خواهد مقداری از پاداشش را در این دنیا به او بدهد و لذا شخصی را سر راهش قرار مید هد که معارف و خوبی ها را برایش بیان کند و گاهی به خاطر دعایی است که انسان کرده است و ....
لطفا جهت مطالعه عمیق تر در مورد این سوال اینجا  را کلیک کنید
...لطفا سوالات و نظرات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت  بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت   روی کلمه راه فضیلت  کلیک کنید راه فضیلت          راه فضیلت
منابع:
1:وَ لَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون«منافقون آیه 11»
2:ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیدا«سوره نساء آیه 79»





نویسنده: سجاد(سه شنبه 90/5/18 :: ساعت 6:23 عصر)

سوال:حدود دو سه ساله که خاله ی من مرتب با نیش و کنایه در جمع منو تحقیر میکنه یه جورایی احساس حسادت به من میکنه این مطلب رو اغراق نمیکنم واقعا جدیه ایشون با تحقیر کردناش باعث منزوی بودن من شده وقتی با خدا صحبت میکنم در پیشگاه خدا اونو میبخشم اما وقتی یادم به کارهایی که با من انجام داده میفتم نمیتونم ببخشمش به نظر شما خداوند ظلمهایی رو که اون در حق من کرده که فقط خود خدا میدونه چیکار کرده با من رو خدا میبخشه و ایا میشه که من اونو نبخشم؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاتشتید ان اشالله که بتوانم پاسخ گوی خوبی برای سوال شما باشد چند روز پیش چشمم به آیه از قرآن افتاد که فکر کنم پاسخ سوال شما باشد خداوند در قرآن می فرماید:
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن «و پاسخ بدى را به نیکى ده»! ما به آنچه توصیف مى‏ کنند آگاه تریم«1»
دوست گرامی توجه داشته باشید بهترین مربی عالم یعنی خداوند متعال به پیامبرش این گونه فرمان می دهد که جواب بدی را با خوبی بده و همیشه سعی کن در مقابل رفتار بد دیگران تو محبت کنی و خداوند خودش به اعمال و رفتار بد دیگران اگاه است و می تواند او را ادب نماید این یک درس است برای ما .اگر ما خوبی به دیگران را به نیت رضایت خداوند انجام می دهیم باید خوشحال باشیم که خداوند اعمال ما را می بیند و هر چه دیگران در مقابل خوبی ما بی ادبی کنند اجر ما نزد خداوند بالاتر است چون خداوند به اعمالی که سخت تر است بیشتر پاداش می دهد و شاید این لطف و نعمتی باشد برای کسانی که بدون منت خوبی می کنند و در مقابل بدی های دیگران با خوبی برخورد می کنند که با کشیدن این سختی به درجه بالا برسند ..
شما فکر نکنید تحقیر کردن دیگران باعث تحقیر شما می شود چون خداوند می فرمای عزت و بزرگی نزد من است به هر کس شایسته بدانم می دهم و مطمئنا کسی که در مقابل بدی دیگران خوبی می کند مستحق این عزت و بزرگی می باشد شما از این جهت ناراحت نباشید و با قوت و قدرت به خوبی های خود ادامه دهید همین آیه که نوشتم همه مطالب را بیان می کند خداوند به پیامبر دستور می دهد در مقابل بدی و مسخرهای کفار و مشرکین به آن ها خوبی کند و این در حالی است که مسخره کنندگان شما مشرک و کافر نیستند بکله اقوام شما هستند که محبت کردن به اقوام یک وظیفه اخلاقی می باشد .خداوند صفات افراد خوب را این گونه بیان می کند:
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى‏تکبّر بر زمین راه مى‏روند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏گویند (و با بى‏اعتنایى و بزرگوارى مى‏گذرند«2»
در واقع نخستین توصیفى که از" عِبادُ الرَّحْمنِ" شده است، نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن او آشکار مى‏شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان مى‏دهند، تا آنجا که از چگونگى راه رفتن یک انسان مى‏توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى‏برد.آرى آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است، در حالى که غرور و کبر کلید کفر محسوب مى‏شود،
دومین وصف آنها حلم و بردبارى است چنان که قرآن در ادامه همین آیه مى‏گوید:" و هنگامى که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت مى‏پردازند در پاسخ آنها" سلام" مى‏گویند
سلامى که نشانه بى اعتنایى توأم با بزرگوارى است، نه ناشى از ضعف، سلامى که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است، سلام وداع گفتن با سخنان بى رویه آنها است، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستى است، خلاصه سلامى که نشانه حلم و بردبارى و بزرگوارى است
آرى یکى دیگر از پدیده‏هاى با عظمت روحى آنها تحمل و حوصله است که بدون آن هیچ انسانى راه دشوار و پر فراز و نشیب عبودیت و بندگى خدا را طى نخواهد کرد مخصوصا در جوامعى که افراد فاسد و مفسد و جاهل و نادان در آن فراوان است...
ان شاالله موفق باشید
لطفان نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت   راه فضیلت

منابع:
1:ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ «مومنون آیه 96»
2:وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلام«سوره فرقان آیه 63»




نویسنده: سجاد(چهارشنبه 90/5/12 :: ساعت 11:20 عصر)
نظرات ()

سوال:مدتی است که خواهر کوچکترم  کلاس آموزش رزمی میرود. و مسئله ایی که هست آنجا موسیقی میگذارند که به زبان خارجی خوانده میشود، البته ایشان از شنیدنش ناخشنود هستند ولی متاسفانه باشگاه دیگری در محلمان نیافتم که از این حیث مستثنی باشد. خواهرم دچار افسردگی شده و با شرکت در این کلاسها و در جمع بچه ها تا حدودی حالش بهتر است . و من به همین دلیل مسر هستم که کلاسها را شرکت کند آیا اشکال شرعی دارد؟
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
سلام علیکم از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت مطرح کردید از شما سپاسگزارم.از این که دیر پاسخ می دهم عذر می خواهم چند روزی مسافرت بود و امکان پاسخ دادن برایم مقدور نبود
در مورد سوال شما باید عرض کنم که:مانند این سوال از مراجع این گونه پرسیده شده است:
سوال:در صورتی که که در مجلسی،مجبور باشیم موسیقی مطرب و لهوی را تحمل کنیم،آیا باز هم مرتکب گناه شده ایم؟
پاسخ همه مراجع:اگر احتمال تاثیر می دهید-با فراهم بودن سایر شرایط - باید نهی از منکر کنید .اکر نمی پذیرند-چنانچه حضور شما در آن جا باعث استماع موسیقی حرام و یا تایید گناه گردد- مجلس را ترک کنید ،مگر این که باعث فتنه و فساد شود.در این صورت ماندن در آن محل به مقدار ضرورت اشکال ندارد .البته در صورت امکان باید ازد گوش دادن به موسیقی حرام احتناب ورزید و اگر صدای آن بدون دلخواه به گوش شما رسید اشکال ندارد...
اگر متوجه پاسخ نشدید می توانید سوال را با سایت مراجع در میان بگذارید که لینک سایت مراجع در وبلاک بنده در زیر آمار گیر قرار دارد ...
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت      راه فضیلت




نویسنده: سجاد(سه شنبه 90/5/11 :: ساعت 6:40 عصر)
نظرات ()

سوال:چند وقتیه خیلی توی کارام گره افتاده به هرکی متوسل شدم جواب نگرفتم. باور کنید برا هر مشکلیم یه یاالله که می گفتم کلی چیز می ذاشت تو دستم.نمی دونم چرا اینجوری شدم طوری که اصلا علاقه ای به هیچی ندارم احساس می کنم یه شخصیتی هستم که ثابتم هیچ حرکتی ندارم راهنماییم کنید از بس گفتن حکمته خسته شدم اینو خودم خوب می دونم یکی از کارای خیلی پیش پا افتاده ی من قبولیم توی امتحان رانندگیه اما چند روز پیش برا بار ششم رفتم امتحان دادم و قبول نشدم . خودم هم تعجب می کنم خانوادم می گن اشکال نداره حکمته  خدا می خاد استادت کنه اما دیگه برا بار چندم؟ این یه مشکل خیلی خیلی کوچیک منه بقیش بماند.گاهی اوقات می گم حتما گناهکار شدم رفتم نماز جعفر طیار خوندم آخه برا آمرزش گناهان خوبه بازم موثر نبود..
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:

سلام علیکم ...ممنون از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از این که کمی با تاخیر پاسخ شما را میدهم معذورم بنده در مسافرت بودم به خاطر همین نتوانستم پاسخ ها را زودتر تر از این بدهم ...
این که شما مدتی است در کارهایتان شکست می خورید خود این واژه تلقین به شکست می باشد ممکن است انسان هر از گاهی در کارهایش شکست بخورد و این ممکن است برای همه باشید ولی ادم گاهی حساس می شود.و خیال می کند این شکست ها نشان از بد بودن انسان در پیشگاه خداوند است و بدون این که به متن مشکل رفته و او را مو شکافی کند دنبال بهانه های دیگر است.
و البته همیشه زندگی انسان پوشیده از شکست ها و موفقیت ها است که در هنگام موفقیت و شکست هر دو باید شاکر خدای متعال بود در هنگام موفقیت باید فکر کرد راز این موفقیت چه بوده است و از آن راز برای حرکت ها و هدف های بعدی استفاده نمود و در شکست ها هم نباید شکست را به گردن خدا انداخت مثلا این که شما در رانندگی موفق نمی شوید که تقصیر خدا نیست شکست های دیگر زندگی هم همین گونه است به عنوان مثال در همین رانندگی موفقیت شما به چند عامل بستگی دارد یکی آموزش خوب استاد اگر استاد خوب برای شما آموزش نداده باشد مطمئنا شما به سختی می توانید در این آزمون موفق شوید و عامل بعد تمرین های شما می باشد و توان یاد گیری شما که شما تا چه اندازه ای تواسته اید مطالبی را که استاد به شما آموزش می دهد به ذهن خود منتقل کیند و از همه این ها مهم تر استرس و اضطراب شما است در هنگام امتحان دادن شاید شما هنگام امتحان آن قدر مضطرب می شوید که ساده ترین چیزها را هم فراموش می کند خلاصه بعضى‏ ها که از قوه عاقله و اراده خود بیشتر استفاده مى‏ کنند سعى مى ‏کنند شکست ‏ها و پیروزى ‏هاى خود را  تجزیه و تحلیل کنند و علت‏ یابى نمایند و بعد از بررسى نقاط ضعف و قوت از هر شکستى یک سکوى پرش براى دستیابى به افق ‏هاى جدیدى در زندگى استفاده کنند و عده‏ اى هم با تجربه کردن چند شکست پیروزى‏ ها و موفقیت‏ هاى خود را نیز فراموش کرده، همواره آیه یأس مى‏ خوانند و دست ‏هاى خود را عاجزانه بالا برده و تسلیم شکست‏ هاى بعدى مى‏ شوند. طبیعى است که تسلیم شکست شدن زندگى را با ناکامى و محرومیت و شکست مواجه خواهد ساخت .
یادش بخیر مدتی با  یک استاد روان شناس هکار و همره بودم ایشان در سخنرانی های خود در عموم مردم به این نکته همیشه تاکید می کردند انسان به هر چه بخواهد می رسد کافی است خودش را باور کند کافی است در مقابل مشکلات تسلیم نشود و رسیدن به هر هدفی سختی های خاص خود درا داد و انسان اگر مثبت نگر باشد شاید کمی دیر ولی حتما به خواست خود خواهد رسید.و البته صحبت ایشان نشئت گرفته از ایه قران است که می فرماید:
و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست{39}و این که تلاش او به زودی دیده خواهد شد«1»
و البته شما نباید ناراحت باشید.چون اگر انسان در کارهای روزانه هدفش رضایت خداوند باشد و تلاشش در این جهت باشد از موفق نشدن نباید نارحت باشد چون طبق آیه ای که خدمت شما نوشتم این نکته را می شود استفاده کرد که هر چند انسان احیانا به مقصد و مقصودش نرسد که اگر نیتش خیر باشد خدا پاداش خیر به او مى‏دهد، چرا که او خریدار نیتها و اراده‏هاست، نه فقط کارهاى انجام شده! و آیا خبر ندارد که سعى و کوشش او به زودى دیده مى‏شو
و اگر انسان هدفی غیر خدایی داشته باشد بهتر این است که به آن خواسته نرسد ...
و در پایان من نکاتی را جهت موفقیت در کارها برای شما بیان می کنم امید است که ان شاالله با الهام گرفتن از این نکات موفقیت های مورد نظرتان را کسب کنید
1:توکل به خدا داشته باشید،این که انسان در ضمن این که تلاش می کند اعتقاد داشته باشد همه کاره«کارهای خوب»خداوند است و اگر سستی و مشکلی است از طرف ماست و اگر انسان به خدا توکل داشته باشد سختی ها برایش اسان می شود همان گونه که مولای متقیان امیر المومنین علیه السلام می فرماید:هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد«2»
انسان اگر بر خدا توکل کند می تواند مشکلات را به راحتی حل نماید همان گونه که امام باقر علیه السلام می فرماید:
هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست خورده نمی باشد«3»
2:تقوا و اخلاص:انسان هر کاری که می خواهد انجام دهد خدا را در نظر بگیرد و از راه خلاف نرود و البته فقط و فقط برای رضایت خدا کار کند نه برای صوت و کف دیگران واقعا تقوا بسیار در موفقیت انسان موثر می باشد همان گونه که خداوند می فرماید:
هر کس که تقوای الاهی را پیشه سازد، خداوند راه خارج شدن از مشکلات را برای او قرار می دهد و از جایی که گمان ندارد، به او روزی می رساند هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند،و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى‏کند خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است!«4»
و البته ااین تقوا با اخلاص کار ساز می باشد همان گونه که امام علی علیه السلام می فرماید:موفق شدن در کارها به خالص کردن نیت هاست«5»
3:شناخت هدف:اگر انسان نداند به کجا می رود مطئنا با دیدن کوچکترین سختی خسته می شود و نا امید می شود اما انسانی که برای کار خود هدفی مشخص کرده است و مزایای هدف را می داند تمام سختی ها را به جان و دل خریده و راه را طی می کند و مطمئنا پیروز خواهد شد
4:برنامه ریزی درست و سنجیده:واقعا ادم بی برنامه همیشه و همه جا مورد انتقاد است و در کارهایش همیشه شکست خورده کسی که در کارهایش نظم وجود ندارد معلوم نیست چه زمانی به خواب می ردو چه زمانی بیدار می شود چه زمانی به مدرسه می رود و ...واقعا برنامه ریزی در موفق شدن در کارها بسیار موثر می باشد.
5:همت و تلاش و پشت کار:کسی که با خوردن به اولین سختی پا پس می کشد در هیچ کاری موفق نیستند برخی از کارها فقط با پشتکار موفقیت بخش است اگر انسان یک روز تلاشش را سست کند به همان میزان از موفقیت عقب خواهد ماند.تلاش همیشه و در همه جا لازم است همان گونه که شخصی از این که نمی تواند بر مشکلات پیرزو شود نا امید شده بود مورچه را دیدن که دانه گندمی را به دوش کشیده و می خواهد از مکانی عبور کند و مرتب نا موفق بود بلاخره انقدر به کار خود ادامه داد و از شکست ها مایوس نشد تا بلاخره موفق شد دانه را به مکان مورد نظرش برساند و این برای همه ما درس است که در مقابل مشکلات استفامت خود را از دست ندهیم ...
در پایان برای شما ارزوی موفقیت و شاد کامی دارم ان شاالله همیشه در کارهایتان موفق و شاید باشید
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات وبلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت    راه فضیلت

لطفا منابع را در ادامه مطلب ببینید ادامه مطلب...


نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 4:41 عصر)

نظرات ()

سوال:چند روز پیش در یکی از کتابخانه های عمومی داشتیم حرف میزدیم که یکی از همکاران خانم ما گفتند که شوهر ایشون علاقه ای به نماز خوندن نداره.وهمیشه به خاطر خستگی زیاد از کار از نماز فراریه.بهترین بهانش هم اینکه نماز انسان خسته درمحضر خدا ارزشی نداره.من ویکی از دوستان سعی کردیم تا از طریقی کمکش کنیم.ولی می بینم این موضوع مشکل بسیاری از خانم هاست.دوست عزیزی می گفت:همسرش بااینکه از یه خانواده ی مذهبیه نماز نمی خونه ویا حتی مشروب می خوره!خیلی خوبه که شما به عنوان یک روحانی عزیز یکی از پست های خودتون رو به این موضوع اختصاص بدید.اینکه خانم هااز طریق چه راه کارهایی می تونن در همسرانشون نسبت به نماز علاقه ایجاد کنند.
نتیجه تحقیق نویسنده وبلاک راه فضیلت:
از این که سوال خود را با وبلاک راه فضیلت در میان گذاشتید از شما کمال سپاسگزاری را دارم ان شاالله که بتوانم پاسخ گوی خوبی برای شما باشم ...
شما نوشته اید که بهانه این فرد این است که انسان خسته نمازش ارزشی ندارد...این فقط بهانه است در حالی که نماز بهترین وسیله ای است برای این که انسان در سایه آن به ارامش و راحتی برسد انسان خسته دوست دارد که چند دقیقه ای آرامش کسب نماید و البته این افراد بعد از چند دقیقه بیرون کردن خستگی جسمی با خواندن نماز تازگی و نشاط خاصی در دلشان احساس می کنند ...اصلا نماز نه این که باعث آرامش روح است بلکه انسان باید در سخت ترین شرایط از نماز و روزه کمک بگیرد همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید:
از صبر و نماز یارى جویید و با استقامت و مهار هوس هاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید و این کار، جز براى خاشعان، گران است.«1»
مگر انسان خسته نیاز به کمک ندارد؟ کمکی بدون منت،کمکی واقعی،کمکی اساسی، این نماز است که انسان را کمک می کند در واقع براى پیشرفت و پیروزى بر مشکلات دو رکن اساسى لازم است،یکى پایگاه نیرومند درونى و دیگر تکیه گاه محکم برونى،در آیه فوق به این دو رکن اساسى با تعبیر" صبر" و" صلوة" اشاره شده است: صبر آن حالت استقامت و شکیبایى و ایستادگى در جبهه مشکلات است، و نماز پیوندى است با خدا و وسیله ارتباطى است با این تکیه گاه محکم.همان گونه که اهل بیت این گونه رفتار می کردند.
مفسران بزرگ در تفسیر این آیه نقل کرده‏اند که رسول گرامى اسلام هر گاه با مشکلى روبرو مى‏شد که او را ناراحت مى‏کرد از نماز و روزه مدد مى‏گرفت«2»
و نیز از امام صادق ع نقل شده که فرمود:هنگامى که با غمى از غم هاى دنیا روبرو مى ‏شوید وضو گرفته،به مسجد بروید،نماز بخوانید و دعا کنید،زیرا خداوند دستور داده« وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلا»«3»
خلاصه این که این حرف شوهر فقط یک حرفی است که شیطان در ذهن او قرار داده است و باید از آن به خدا پناه ببرد و توبه کند و این گونه وجدان خود را راضی نکند.اگر این گونه باشد که همه مردم در روز از کار خسته می شوند و نباید نماز بخوانند و این اصلا حرف منطقی نیست ..
پاسخ قسمت دوم سوال:این که همسران چگونه در همسر خود عشق و علاقه به نماز را ایجاد نمایند باید به نکات زیر توجه فرماید:
رفتار شما همسر خوب باید با همسر بی نمازتان به گونه ‏اى باشد که تحت تأثیر اخلاق،عواطف و نحوه برخوردتان قرار گیرد به افکار و اندیشه‏ هاى شما - به عنوان یک فرد نماز خوان مذهبى - علاقه‏ مند شود و با نفوذ در قلب و دل او،بتوانید تغییرى در فکر واندیشه وى ایجاد کنید؛بنابراین ما در این جا به برخی راه کارهایی که می توان میزان تأثیرگذاری فرد روی دیگران را افزایش داد اشاره می کنیم و امید است با عمل به آین راه کارها بتوانید در وی نفوذ کنید.
مسأله تأثیرپذیرى یا تأثیرگذارى به توان‏ ها و قابلیت ‏هاى انسان در ابعاد مختلف بستگى دارد. مهم‏ ترین امورى که در تاثیرگذارى دخالت دارد ویژگى‏ هاى روحى از قبیل اراده استوار، اخلاق نیکو، حسن معاشرت و توان علمى بالا است.
تاثیر پذیرى مثبت تا حدودى به این امور و نیز به میزان انعطاف پذیرى و حقیقت‏ طلبى شخص ارتباط دارد؛چنان که تاثیرپذیرى منفى از ضعف آگاهى و اراده برمى ‏خیزد. بنابراین، هر اندازه در تقویت اراده و گسترش صفات حسنه و خلق و خوى پسندیده و افزون‏ سازى آگاهى ‏هاى خود،به ویژه در زمینه مسائل دینى و فرهنگى و اجتماعى،تلاش کنید به تدریج توان تاثیرگذارى بیش‏ترى خواهید یافت.
تأثیرگذارى مهارتى است که به تدریج حاصل مى‏ شود و در تحقق آن باید تأثیرگذار و تأثیرپذیر ضمن برخوردارى از آمادگى لازم و شرائط کافى در فضاى روانى مناسب قرار گیرند.
رعایت اصول و نکات زیر در افزایش میزان تأثیرگذارى شما سودمند مى ‏باشد:
1:کار خود را با تحسین و قدردانى صمیمانه از طرف مقابل شروع کنید.
2: با اندکى تفحص و جست و جو، برنامه خود را با برجسته کردن یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسین صادقانه از وى به خاطر وجود آن امر مثبت آغاز کنید مثلا اگر همسرتان راستگو است همیشه او را به خاطر این صفت خوبشان ستایش کنید و در مناسبت های مختلف یاد آور این صفت خوب همسرتان باشید.
3:چنانچه اشتباه و لغزشى در طرف مقابل مشاهده کردید، وى را مورد انتقاد و سرزنش مستقیم قرار ندهید بلکه سعی کنید در فرصتی مناسبت به طور غیر مستقیم به ایشان بیان کنید مثلا اگر همسر شما دزدی کرد و شما متوجه این دزدی شدید سعی کنید بگوید مثلا ذردی کار بدی است و مطالبی در مورد این کار بد در معرض دید او قرار دهید بدون این که بگوید تو هم دزدی کردی.
4:قبل از انتقاد از دیگران درباره اشتباهات خود حرف بزنید.
5: بکوشید شنونده خوبى باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود براى شما حرف بزنند مثلا از همسرتان بخواهید در باره عیوب و یا خوبی های شما حرف بزند.
6:صمیمانه همسرتان را دوست داشته باشید و محبت باطنى خود را به ایشان  اعلام کنید.
7:به همسرتان اعتبار بدهید و کارى کنید احساس کند مهم هستند.
8:در خصوص کار مورد نظرتان میل شدید در طرف مقابل ایجاد کنید؛ به عبارت دیگر، فضاى روانى لازم را براى انجام آن عمل فراهم آورید.
9:با همسرتان چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند.
10:نظرها و دیدگاه‏ هاى خویش را بر همسرتان تحمیل نکنید؛زیرا مردم سخن تحمیل کنندگان عقیده را نمى‏ پذیرند؛با کسى که چون سرپرست با آن‏ ها رفتار کند، دوستى نمى‏ ورزند و به او اعتماد نمى‏ کنند.
علاوه بر آن چه گفته شد براى ترغیب و تشویق به نماز، بایستى زیر بناهاى فکرى فرد را مورد بررسى قرار داده و در اصلاح آن کوشید.
دیدگاه فرد در مورد خداوند،جهان هستى،انسان، معاد و... امورى است که داراى نتیجه مستقیم بر عمل کرد فرد است.پس باید به تقویت و اصلاح این مبانى کوشید.
 اگر خلأ ای که موجب ترک نماز شده، مشکل فکرى است و در فلسفه نماز دچار اشتباه شده و آن گاه نتیجه نادرستى گرفته است به پر کردن این خلأ فکری بپردازید مطمئنا وقتی فلسفه نماز را فهمید به مرورر زمان به نماز اهمیت می دهد البته کار آسانى هم نیست و نیازمند فرصتى طولانى و نیز استفاده از روش‏ هاى اصولى و تدابیر خردمندانه است.
براى نمونه باید با زبانى خوش و همراه با محبت به ایشان تفهیم کرد که: نماز اولاً، نیاز روحى و روانى هر انسانى است زیرا آدمى بدون یاد خدا گم گشته‏ اى حیران در ظلمت سراى جهان است«با ذکر خدا دل ها آرام می گیرد»«4» بالاخره رابطه این انسان با آفرینش چیست.آیا مى ‏تواند در قبال آن بى‏ تفاوت باشد نماز پاسخى به این نیاز فکرى و این سئوال اساسى انسان است.
ثانیا، نماز دعوت کننده انسان به خیر است.نمازهاى پنجگانه همانند چراغ‏ هایى هستند که در مسیر طولانى و پیچ در پیچ و ظلمانى زندگى مسیر انسان را مشخص مى‏ سازند و او را به راه مى‏خ وانند تا اسیر گمراهی و ظلمت ها نگردد.
ثالثا، نماز زیر بناى تشکیل جامعه اسلامى و تشکل آن است. هنگامى که در ساعات معین همه مسلمان ها رو به یک قبله مى ایستند و با اذکار و حرکاتى معین به درگاه خدا عبادت مى ‏کنند. عالى‏ ترین هماهنگى عمیق در پرتو عبادت الهى در مسلمانان شکل مى‏ گیرد و....
امید است که با این راه کار ها ان شاالله همه مردم با خدای خود به گفتگو و راز و نیاز بپردازند ان شاالله شما هم همیشه موفق و سربلند باشید
لطفا نظرات و سوالات خود را در قسمت نظرات و بلاک راه فضیلت بنویسید برای ورود به وبلاک راه فضیلت روی کلمه راه فضیلت کلیک کنید راه فضیلت      راه فضیلت

منابع:
1:وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین«بقره آیه 45»
2:تفسیر نمونه ج 1 ص 218
3:تفسیر نمونه ج 1 ص 218
4: الا بذکر اللّه‏ تطمئن القلوب،«رعد، آیه 28»




نویسنده: سجاد(دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 2:9 عصر)

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ